|
صفحه اول/ |
چه چیزی پشت آتشباری بر کنر نهفته است؟
/2.10.2013
دیمتری ویرختوروف، تحلیلگر مسایل اسیای مرکزی.
نظر نویسنده مقاله ممکن است مغایر موضع سایت "افغانستان.رو" باشد.
ولایت شرقی کنر که همجوار با پاکستان است، از مدتها به این سو محل ناامنی است. از دو سال گذشته به این سو گاه به گاه بر این ولایت از خاک پاکستان آتشباری صورت می گیرد و در این آتشباری ها از توپخانه، راکت و حتی نیروی هوایی پاکستان استفاده می شوند. همین چند روز پیش، در بیست و پنجم سپتمبر ۲۰۱۳ بار دیگر چنین آتشباری اتفاق افتاد. ظرف یک شبانه روز ۵۹ راکت از طرف پاکستان شلیک شد. در نتیجهی این آتشباری زنی کشته شد و دو کودک زخم برداشت.
سوال در مورد آتشباری بر خاک افغانستان بارها از طرف حکومت این کشور در سطح های مختلف، تا سازمان متحد نیز، مطرح شده است اما مشکل تا هنوز حل ناشده باقی مانده است. مشکل نه تنها حل نشده که آتشباری ادامه یافته است و از قراین بر می آید که در آیندهی نزدیک قرار نیست این آتشباری ها پایان یابند.
برای انجام تلاش به منظور روشن کردن وضعیت بایست پیشینه ی مختصر موضوع با تذکر محل اصابت و تعداد راکت های آتش شده بر خاک افغانستان آغاز کرد. ما آمار حدود یک سال را نظر به اخبار منتشر شده توسط رسانه های همهگانی ازریابی می کنیم.
۸ اگست ۲۰۱۲- ولسوالی نری- ۱۴۸ راکت، ولسوالی دنگم-۱۲ راکت؛ ۲۳ سپتمبر۲۰۱۲- ولسوالی های دنگم و سرکنه- ۱۷- راکت؛ ۱۵ اپریل ۲۰۱۳- ولسوالی مروره- راکت؛ ۲۳ اپریل ۲۰۱۳- ولسوالی دنگم- ۲۴ راکت؛ ۳۰ اپریل ۲۰۱۳- ولسوالی دنگم- ۳۷ راکت؛ ۵ می ۲۰۱۳- ولسوالی دنگم-۱۴ راکت؛ ۱۲ می ۲۰۱۳- ولسوالی شیگل- ۳۰ راکت، ولسوالی سرکنه-۳۵ راکت، اسعد آباد- تجاوز نیروی هوایی پاکستان؛ ۲ جولای ۲۰۱۳- ولسوالی شیگل- ۶۰ راکت، ولسوالی سرکنه-۳۰ راکت؛ ۱۶ سپتمبر ۲۰۱۳- ولسوالی نری-۴۰ راکت؛ ۲۵ سپتمبر ۲۰۱۳- ولسوالی سرکنه- ۵۹ راکت.
این فهرست احتمالاْ کامل نیست و به احتمال قوی دقیق هم نباشد اما همین فهرست هم به خودی خود کافیست تا گرایش کلی را دریافت کرد. با تأسف در اخبار رسانه های همهگانی اطلاعات کاملتر به ندرت انتشار می یابند. مثلاْ نام قریه یی که مورد هجوم راکتی قرار گرفته، نوع و اندازهی راکتی که شلیک شده در این خبرها ذکر نمی گردد. این اطلاعات می توانست به تحلیل دقیقتری را ممکن سازد زیرا ولسوالی های ذکر شده ی کنر مساحت کلانی دارند و میان قریه های گوناگون دره های بزرگی فاصله انداخته اند.
از فهرست ذکر شده چند ویژهگی را می توان برشمرد: اول، این آتشباریها به صورت آشکاری در پی هیچ هدف نظامی نیستند زیرا فاصله ی میان یک آتشباری تا آتشباری دیگر چند روز، گاه حدود یک هفته است و تعداد راکت های آتش شده هم بالنسبه زیاد نیست. به همین دلیل نمی توان این آتشباری ها را به عنوان تلاشی برای منهدم کردن چیزی (مثلاْ گروه های طالبان یا استحکامات نظامی و پناهگاه های آنها) تلقی کرد. اگر پاکستانی ها به راستی در پی منهدم کردن پناهگاه های طالبان در حاک افغانستان می بودند، در آن صورت تصویری که پس از آتشباری می داشتیم، متفاوت از آن چه می بود که امروز داریم. در آن صورت ما شاهد آتشباری سنگین با استفاده از صدها راکت و معطوف به نقاط محدود می بودیم.
اما آنچه اتفاق افتاده این است که نقاطی که مورد آتشباری قرار گرفته اند، وسیعند و نوع آتشباری که بیشتر معطوف به خانه ها، نقاط جمع آوری حاصل زراعتی، خود زمین های زراعتی (که به صورت آشکاری نشان می دهد که هدف این آتشباری ها محلات مسکونی است) بیانگر این است که چنین حملات آتشباری به منظور ایجاد رعب و وحشت است و چنان که تاریخ حملات نشان می دهد، معمولن در بهار و تابستان صورت می گیرند. تابستان و زمستان این حملات یا اصلن صورت نمی گیرند و یا خیلی به ندرت اتفاق می افتند. اما بهار سال ۲۰۱۳ پنج بار آتشباری ظرف یک ماه صورت گرفت. چنین امری شباهتی به یک عملیات نظامی ندارد.
چیز دیگری که فرضیهی عملیات نظامی را از جانب پاکستانی ها رد می کند این است که یک هفته پیش از ۲۵ سپتمبر نیروهای افغانعملیات بزرگی را در ولایت کنر به راه انداختند که در نتیجهی آن ۳۵ جنگجو کشته شد و بیش از ده روستا از وجود طالبان پاک گردید و تاسیسات حفاظت نظم عامه در آن مناطق ایجاد گردیدند. اما این عملیات در منطقه چپه دره اجرا گردید که در پنجاه کیلومتری غرب منطقه ی مورد حمله پاکستانی ها، در سوی دیگر رودخانهی کنر قرار دارد. و یا مثلن عملیات نیروهای مسلح افغانستان به صورت مشترک با نیروهای بین المللی حمایت و همکاری به خاطر امنیت (آیساف) در دره ی شیگال به تاریخ شش اپریل ۲۰۱۳ به راه افتاد و یک هفته پس از آن حملات راکتی پاکستان آغاز گردیدند. در صورتی که آنها اهداف نظامی را به خاطر ضربه زدن جنگجویان طالب دنبال می کردند، منطقی تر بود اگر عملیات خود را با فرماندهی نیروهای افغان هماهنگ می کردند. این واقعیت ها ما را به این نتیجه می رسانند که آتشباری از طرف پاکستان در کنر به منظور نابود کردن فعالیت طالبان در مناطق مرزی دو کشور نیست.
موقعیت مناطقی که مورد آتشباری قرار گرفته اند، در درک وضعیت کمک می کند. تمام این مناطق میان رودخانهی کنر و مرز با پاکستان در یک نوار با عرض ۱۰-۱۵ کیلومتر موقعیت دارند. مثلن دنگم که حومه های آن بیشتر از هر جای دیگر مورد آتشباری پاکستان قرار داشته (از یازده مورد آتشباری ثبت شده شش مورد آن بر همین منطقه بوده) میان رودخانهی کنر و مرز پاکستان در فاصلهی شش کیلومتری موقعیت دارد. در مناطق نزدیک به آن جاهایی هم هستند که می توان توپخانه را نیز جابجا کرد. مخصوصاٌ که در دوازده کیلومتری شمال شرق دنگم، به سمت مرز ، طوری که نقشه های توپوگرافی شوروی نشان می دهند، سرک پخته در خاک پاکستان به سمت مرز وجود دارد و در آن سوی دره در خاک افغانستان نیز سرک پخته هست. از آنجا می توان ولسوالی های شیگل و نری را زیر آتش قرار دارد. موقعیت برای آتشباری بر سرکنه احتمالن در برچمرکند، در خاک پاکستان است (در ۳ کیلومتری درهی نوا) و دوازده کیلومتر از سرکنه فاصله دارد. تا این موقعیت نیز سرک پخته وجود دارد.
با توجه به این که راکت های اچ ای یارموک که در خود پاکستان تولید می شوند، ۲۰.۵ کیلومتر برد دارند، می توان به سادهگی اهداف واقعی چنین حملات را حدس زد. موقعیت های احتمالی برای آتشباری نباید بیش از۸ تا ۱۰ کیلومتر از مرز فاصله داشته باشند. بهتر است فاصله ازین هم کمتر باشد زیرا در صورت به تناسب فاصله راکت ها می توانند از هدف منحرف شوند. از همین موقعیت هاست که دستگاه آر اس ز او راکت شلیک می کنند و بعد دستگاه ها را می بندند و از آن موقعیت دور می شوند. گاهی از توپخانه نیز استفاده می شود. توپها به پشت موترهای باربری نظامی نصب و به موقعیت آتشباری انتقال داده می شوند و بعد از انجام کار دوباره برمی گردند. برد این توپ ها ۳۰-۴۰ کیلومتر است.
اظهار شده است که پاکستان با این آتشباری ها می خواهد مردم محل را از مناطق مسکونی شان آواره کند. در واقع این آتشباری ها و ویرانی ها و قربانی شدن مردم غیرنظامی محل، ساکنان این مناطق را وارخطا و آنها را ناگزیر به ترک محل زیست شان کرده اند. گذشته از این آتشباری های پاکستان، در این مناطق عملیات نظامی به منظور نابود کردن جنگجویان نیز به راه می افتد و این عملیات ها نیز از میان مردم محل قربانی می گیرند (عملیات ۶ اپریل ۲۰۱۳ با به کارگیری قوای هوایی ناتو که منجر به کشتن کودکان شد، سر و صدای زیادی را برانگیخت).
اگر به موقعیت مناطقی که زیر آتشباری پاکستان قرار می گیرند، نگاه کنیم می توان گفت که استنتاج ذکر شده در بالا خیلی هم منطقی به نظر می رسد. چنان که گفته شد تمام این مناطق در سمت چپ رودخانهی کنر موقعیت دارند، یعنی میان رودخانه و مرز پاکستان. در قسمت شمالی تر، حدود ۱۰ ده کیلومتر از نری به سمت شمال، مرز پاکستان درست در ساحل رودخانه ی کنر موقعیت دارد، و در قسمت جنوب از ساحل جدا می شود و همین مناطقی را احتوا می کند که مورد آتشباری پاکستان قرار می گیرند. با توجه به آن چه گفته شد، می توان به این فرضیه رسید که هدف نهایی از آتشباری «راست کردن» مرز است تا خاک پاکستان درست در ساحل رودخانهی کنر قرار بگیرد. مشکل است گفت که برنامه های پاکستان در نهایت امر تا کجا می رسد. اما شاید بتوان فرض کرد که منظور نهایی پاکستان وصل کردن ساحه های شرقی تمام آن مناطق تا قسمتی باشد که رودخانهی کنر به رود کابل می رسد. اما در حال حاضر فقط ولسوالی هایسرکنه، مره ور، دنگم، شیگل و نری مورد اصابت راکت ها و توپ های پاکستانی قرار می گیرند و به نظر می رسد که این مناطق در اولویت های اصلی برنامه ی پاکستان به منظور پیش بردن مرز به سمت ساحل رودخانه ی کنر به سمت سرکنه و احتمالاْ مناطق جنوبی تر آن قرار دارد.
تمام این ها البته فرضیه اند. اما پاکستان حد اقل، توضیح منطقی برای توجیه این اقداماتش ارایه نکرده است و تلاش ها در جهت نشان دادن این اقدامات به منظور مبارزه با طالبان هیچ ربطی با حقیقت امر ندارد. بهانهی طالبان به این دلیل حقیقت امر نیست که این آتشباری ها بر مناطق مسکونی صورت می گیرند و نه آنجا که نیروهای مسلح افغانستان و ائتلاف بین المللی عملیات را به منظور نابودی طالبان اجرا می کنند. تا هنوز یک جنگجوی طالب هم در اثر حملات راکتی پاکستان کشته نشده است. چنین فرضیه یی این سؤظن را تقویت می کند که پاکستان در تلاش است تا بخشی از خاک افغانستان را تصاحب کند.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|