|
آسيای مرکزی/ |
پاکستان و هند در مبارزه بر سر افغانستان
/20.3.2011
داریا ساوچینکو
داریا ساوچینکو، تحلیلگر مرکز مطالعات افغانستان معاصر.
نظر نویسنده مقاله ممکن است مغایر با موضع سایت "افغانستان.رو" باشد.
افغانستان معاصر سرزمین است، جای که منافع کشورهای جهان و منطقه، قبل از همه، دول مانند هند و پاکستان، باهم در تصادم قرار دارند. دهلی نو و اسلام اباد رویارویی چندین ساله خود را به ساحه نو – افغانستان – منتقل ساخته و حالا سعی میکنند در تشکل افغانستان اینده فعالانه شرکت ورزند. هم پاکستانیان و هم هندیان برنامه های خود را در باره اینده افغانستان دارند.
پاکستان و افغانستان
ضمن صحبت در باره موضعگیری های اسلام اباد، باید اولتر از همه خاطرنشان ساخت که پاکستان "کلید" حل اوضاع در افغانستان محسوب میشود. به خاطریکه در مناطق سرحدی پاکستان پناهگاه های افراطیون و امثالهم قرار دارند.
فقط نظامیان پاکستان میتوانند انها را درهم کوبند. برعلاوه، پاکستان تلاش می ورزد به شرکت کننده هرنوع مذاکرات، مربوط به اینده افغانستان، مبدل گردد و توانایی کامل برهم زدن هرنوع موافقت نامه صلح یا پروسه مذاکرات بین حکومت حامد کرزی، قوای ناتو و طالبان را دارا می باشد. به این ارتباط باید تذکر داد که تلاش های مقامات افغانستان جهت پیشبرد مذاکرات مستقلانه با طالبان با شکست مواجه شده اند. و این کار، قبل از همه، بنابر موضعگیری پاکستان صورت گرفته است. بطور مثال، اداره استخباراتی پاکستان ملا عبدالغنی برادر یکی از رهبران طالبان را به مجرد ان که معلوم گردید که برای مذاکرات صلح با مقامات رسمی کابل بدون شرکت اسلام اباد امادگی میگیرد، بازداشت نمود. روشن است که پاکستان در اینده نیز به هیچکس اجازه انجام مذاکرات با طالبان را در صورت نخواهد داد، اگر پاکستان در ان مقام میانجی مرکزی نداشته باشد.
دوم اینکه، افغانستان در تصور نظامیان پاکستانی ساحه نفوذ انها محسوب میشود. اسلام اباد افغانستان را مانند "حویلی عقبی" خود تصور میکند و پاکستان تمام مساعی خود را جهت حفظ همین موقف بخرج خواهد داد. مقامات عالی نظامی پاکستان افغانستان را به مثابه منبع ستراتیژیک خود بررسی میکنند. قبل از همه، به مثابه ساحه ان را بررسی می نمایند، جای که میتوانند گروه های غیرحکومتی و گروه های افراطگرایان را جابجا نماید که به نفع پاکستان عمل میکنند. برعلاوه، افغانستان برای پاکستان عمق ستراتیژیکی را تامین میکند. زیرا رژیم وفادار به اسلام اباد در افغانستان میتواند ساحه را برای مانور و ارایش مجدد قوا در صورت منازعه با هند فراهم سازد. افغانستان برای مقامات پاکستانی در صورت رویارویی نظامی با هند از نظر ستراتیژیک اهمیت خاص دارد.
سوم اینکه، پاکستان نمی تواند به تشکل رژیم طرفدار دهلی نو در افغانستان، به این عقیده، اجازه دهد که در این صورت در حلقه خصمانه قرار خواهد گرفت. بنابر این، پاکستان تلاش می ورزد نفوذ هند را به حد اقل کاهش دهد و در بهترین صورت نفوذ هند را بر افغانستان مستثنی سازد.
در این وضع در خود پاکستان تضادهای نهایت خطرناک افزایش می یابند. در کشور بی نظمی و خشونت های، مربوط به تحکیم اسلام سیاسی و بحران حکومت گسترش می یابند و پروسه "طالبانی شدن لغزنده" جریان دارد. در جامعه پاکستانی و مقامات عالی انکشور روحیه اسلامی بسیار قوی می باشد. به این ارتباط، یاداوری قتل سلمان تائثیر، والی ایالت پنجاب کافی می باشد. قاتل ان عملاً به قهرمان ملی مبدل گشته است.
پاکستان برعلاوه، متحد فعال ایالات متحده امریکا در مبارزه با طالبان و "القاعده" شمرده میشود. حد اقل، مقامات رسمی اسلام اباد این طور اعلام میدارند. اردوی پاکستان نسبت این موضعگیری سیاسی مقامات ملکی انکشور در وضع دشوار قرار گرفته است. از یک طرف، نیروهای نظامی پاکستان در جنگ علیه طالبان و "القاعده" متحد ناتو می باشند و نظامیان پاکستانی در چارچوب اجرای تعهدات اتحادی عملیات جنگی را برضد شورشیان در مناطق قبایلی در شمال – غرب کشور انجام میدهند.
از طرف دیگر، اعمال امریکایان در جامعه پاکستان از هیچگونه محبوبیت برخوردار نمی باشند. باشندگان مناطق سرحدی با افغانستان، جای که عملیات ضدتروریستی انجام میگردند، تا به حال تلفات و مصائیب زیادی را متحمل شده و تعداد زیادی مردم در نتیجه ضربات طیارات بی پیلوت امریکایی که از خاک افغانستان وارد میگردند، به قتل رسیده اند. بسیاری مردم خانه های شان را در وزیرستان شمالی از دست داده و به اوارگان و بیجاشدگان اجباری مبدل گشته اند. هزاران باشنده وزیرستان شمالی و جنوبی پاکستان به ایالت های دیگر به خاطر نجات از ضربات هوایی ناتو و همچنان از حملات طالبان پناه برده اند.
در چنین وضع تابعیت کامل نظامیان پاکستانی از مطالبات امریکا بصورت ناگزیر باعث بروز موج خشم در جامعه پاکستان خواهد گردید و به حمایت اجتماعی از افراطیون منجر خواهد شد.
به حکومت پاکستان که راه بیرون رفت از این وضع حساس را نمی دانست، بصورت عینی خود طالبان، با مداخله شان در دره صوات، کمک نمودند که نه تنها برای مناطق پشتون نشین، بلکه مناطق دیگر کشور تهدید بوجود اوردند. اردوی پاکستان برای اولین بار به طالبان "چشم سفیدشده" شکست داد، ولی بازهم به وزیرستان شمالی در عقب افراد مسلح در حال عقب نشینی وارد نشد. ممکن شدیدترین ابخیزی ها به علت این کار مبدل گشته باشند و یا شاید پاکستان، طوریکه اکثراً دیده شده، بازی دوگانه را پیش می برد.
بسیاری کارشناسان به گفته دومی باور دارند. زیرا، از یک طرف، بدون تردید، افراطیون پاکستانی باید به سرحد افغانستان عقب زده می شدند و در مناطق سرحدی محدود می ماندند. ممکن، حتی در نتیجه چنین عملیات یک نوع موافقت نامه محرم راجع به قواعد همزیستی بعدی اسلامگرایان مسلح پشتون و اسلام اباد عقد شده باشد. از طرف دیگر چنان به نظر میرسد که شاید پاکستان به احتمال زیاد حمایت خود را از طالبان افغانستان ادامه خواهد داد. از همینرو نظامیان عملیات تصفیوی در وزیرستان شمالی، پناه گاه اصلی طالبان، انجام نمی دهند. زیرا پاکستان اصلاً نمی تواند به امریکا امکان بردن جنگ با "ملایان تندرو" را میسر سازد، به خاطریکه این کار نه تنها حکومت حامد کرزی را تقویت خواهد کرد، بلکه نفوذ هند را در کابل تحکیم خواهد بخشید که بصورت حتمی به از دست رفتن نفوذ پاکستان در افغانستان منجر خواهد شد.
هند در افغانستان
هند یکی از بزرگترین کمک دهندگان افغانستان شمرده میشود و سعی میکند موقعیت متناسب به سرمایه گذاری های خود در کابل احراز نماید. انهم در صورت که افغانستان "دروازه" اسیای مرکزی غنی از منابع انرژی محسوب میشود. هند به ثبات اوضاع در افغانستان و کاهش نفوذ پاکستان بر اوضاع افغانستان علاقمندی دارد.
هند امروز از نقطه نظر سرمایه گذاری ها ( 2.1 میلیارد دالر) در اقتصاد افغانستان مقام ششم را دارا می باشد. در حال حاضر در افغانستان بیش از 4 هزار تبعه هند، عمده تاً محافظین و متخصصین، قرار دارند که در تحقق پروژه های مختلف بازسازی افغانستان ( تربیه متخصصین افغان، کمک در عرصه های معارف، صحت عامه، انرژی و مخابرات) مصروف کار می باشند. برعلاوه سفارت این کشور در کابل، چهار قونسگری هند در هرات، مزارشریف، جلال اباد و قندهار گشوده شده و موفقانه فعالیت می نمایند.
هند در پروژه بازسازی بند در ولایت هرات شرکت دارد و در سال 2011 قصد دارد کار ساختمان عمارت نو پارلمان افغانستان را تکمیل کند. عملاً، هند مشی استعمال "قوه نرم" را در افغانستان در پیش گرفته و برحق به پیروزی امیدوار می باشد. اذهان عامه در افغانستان نسبت به هند مساعد اند و محصولات هندی بازارهای محلی را تسخیر میکنند و محصولات تلویزیونی و سینمایی هند در بین مردم افغانستان از محبوبیت خاص برخوردار می باشند.
حکومت هند انکشاف بندر چاه بهار در ایران را قسماً تمویل میکرد و در سال 2008 بازسازی راه دلارام – زرنج در سرحد با ایران که راه خروجی اضافی به بحر را از طریق ایران تامین میکند، تکمیل نمود. به این ترتیب، راه الترناتیف صادرات کالا به افغانستان – در غیاب پاکستان – ایجاد گردید.
ثبات اوضاع در افغانستان و تحکیم حاکمیت مرکزی در کابل با منافع ستراتیژیک هند مطابقت دارد، به خاطریکه این کار تهدید تروریستی را در منطقه کاهش میدهد. زیرا افغانستان دوران طالبان پناه گاه افراطگرایان بود و تعداد زیاد پایگاه های تمریناتی انها در خاک این کشور قرار داشتند. حالا در افغانستان فارغان مدارس پاکستانی با جنگیدن با ناتو "امتحانات فراغت" میدهند. در دهلی نو این مساله را درک میکنند که یک رژیم تندرو دیگر در کابل میتواند ایدیولوژی خود را صادر کند که تمام منطقه را، بشمول کشورهای اسیای مرکزی، بی ثبات خواهد ساخت . و بدین ترتیب، به متحد پاکستان مبدل خواهد گشت که از پلان های وارداوردن ضربه بر کشمیر دست بر نمی دارد.
اسلامگرایان سعی میکنند مانع تحکیم مواضع سیاسی هند در کابل گردند. نمایندگی موجود دیپلوماتیک هند پیوسته از طرف طالبان و سازمان های افراطی دیگر که در خاک افغانستان فعالیت میکنند، تهدیدها دریافت می نماید.
در سال 2008 اشخاص انتحاری بر سفارت هند در کابل حمله نمود که در نتیجه ان بیش از 40 نفر کشته شدند و در اواخر سال 2008 عمل تروریستی در خاک هند رخ داد. انگاه هند و پاکستان در سرحد جنگ جدید قرار گرفتند. در نوامبر سال 2008 در شهر مومبای یکی از بزرگترین اعمال تروریستی از زمان حمله بر پارلمان در دهلی نو در سال 2001 صورت گرفت. بر غنی ترین و پرجمیعت ترین شهرهند ضربه وارد اورده شد. انگاه گروه های اسلامگرا در پاکستان چانس شان را در باره تشدید مناسبات بین دو دولت و شاید هم، حتی تحریک جنگ واقعی بین دهلی نو و اسلام اباد را مشاهده کردند.
این همه نشاندهنده ان است که فقط سازمان تندرو لشکر طیبه حمله بر موبای را تحقق بخشیده و طوریکه معلوم شد، میتوانست هند و پاکستان را با این عمل در سرحد جنگ قرار دهند. این حمله بصورت عینی به نفع طالبان و "القاعده" تمام شد، به خاطریکه اوضاع تشدید شده ناگهانی مستقیماً به انتقال اردوی پاکستان از شمال – غرب جهت "طالبان" به سرحد با هند منجر گردید که گروه های مختلف افراطی ها به ان علاقمندی داشتند.
ولی محاسبه اسلامگرایان درست ثابت نگردید. جنگ در نتیجه فشار بسیار قوی امریکا بر دهلی نو و اسلام اباد و ظاهراً، نسبت درک عواقب منازعه وسیع مسلحانه از طرف حلقات حاکم هند و پاکستان، اغاز نشد. ولی نباید فراموش کرد که هند و پاکستان طی ده ها سال در حالت "منازعه خاموش ناشده" قرار دارند و هرگونه تشدید اوضاع، مانند تحریکات نو افراطیون، میتوانند به رویارویی نو منجر گردد.
در اواسط سال 2011 ایتلاف بین المللی انتقال تدریجی اختیارات در عرصه امنیتی را به نظامیان افغان اغاز میکند. این پروسه میتواند به عامل تحریک کننده و یک نوع کاغذ لتمس انکشاف بعدی اوضاع در منطقه مبدل گردد. برای انکه این عملیات موفقانه انجام گردند، کشورهای علاقمند به اینده افغانستان، قبل از همه، هند و پاکستان، باید به یک نوع فیصله مصالحوی برسند. نقش اساسی در این پروسه به امریکا تعلق خواهد داشت. سوال در اینجاست که ایا اداره رئیس جمهور بارک اوباما خواهد توانست شرایط قابل قبول را پیدا نماید که همه کشورهای شامل در پروژه افغانستان به ان موافقه نمایند.
|
Afghanistan.ru |
(0)نطرشما در اين مورد
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|