[1] [2] [3] [4] [»»] |
2012-09-04 19:44:04 |
یک پسر کوچک پهلوی پدرخویش نشسته پدرش دل به بالا دراز کشیده بود پسرک به پدر خود گفت بابه جان اجازه است دردلت تبله بزنم؟ پدرش جواب داد نی جان پدر اگر میخواهی یک بلست پائین تر تنبور بزن |
جواب | سهراب |
2012-09-04 14:34:50 |
يک روز يک وردکی از تشناب بيرون آمد از او پرسيدند دستهايت را شستی؟ گفت لالا مه خو چيزی نخورديم که دستهايم رابشويم... |
جواب | اجمل خير خانه |
2012-08-27 14:54:30 |
شعر خواندن وردکی
"""""""""""""""""""""""""""""""""
به وردكي ميگن يك شعر بخوان ميگه بيا بريم دشت كدام چاه همان كوهي كه ماهي لانه داره هاي بلی; |
جواب | Mojtaba |
2012-08-27 05:59:58 |
شوهر به زنش گفت عزيزم يك حرف خوبى به من بگو زنش گفت تمام عطر هاى دنيا را كه رو پاها تو بريزم بازم پا ها تو بوى ميده. |
جواب | Naz |
2012-08-26 15:46:01 |
میخواستم فکاهی بگویم اما هیچ کسی نخندید تازه متوجه شدم که فکاهی ام داستان است نه فکاهی و همه را خواب گرفته ههههههههههههههههههه |
جواب | بی نام |
2012-08-24 17:33:19 |
میگن یک وردکی یک شخص را دفن میکرد در حالی که او شخص کشته نشده بود و او هم صدا میزد که مه نموردیم، وردکی خاک را بر سرش مینداخت و میگف آرام باش جانت گرم هست حالی نمیفهمی |
جواب | sr |
2012-08-23 20:48:58 |
دولوده نشسته اند.يكى ان كفت:اكراديسن برق را اختراع نميكرد جى ميكردى.دومى:درخانه تلويزيون تماشامي كردم. |
جواب | Nabi Naimi |
2012-08-16 08:07:58 |
از تمام برادران و خواهران خود تشکری می کنم که وقت گرانبهای خود صرف اين همه نموده تا باشد برادران و خواهران غمديده ما لحظه لبخند بر لب داشته باشند.
اما باز از همه شما تقاضا ميکنم که ديگر سخن سمتی و نژادی را دور بگذاريد به فکر من اين همه سبب اين همه عقب مانی ما افغان ها شده.
تشکر |
جواب | ص ف |
2012-08-16 07:59:31 |
ویس:
برادر مهربان تشکر از فکاهی تفرقه انگیز خودت فکر میکنم که تا به حال به فرهنگ تضاد و بداخلاقی سراسر وجود تو را فرا گرفته.
به امید قهر نشده باشی
|
جواب | ص ف |
2012-08-16 03:42:45 |
یک روز یک وردکی تصمیم گرفت که خودکشی کنه یک ریسمان ره گرفته یک سر آنرا به درخت بسته کده وسر دیگرش رابه کمر خود بسته کده و کش میکرد یکی از آنجا تیر میشد گفت چه میکنی وردکی گفت خودکشی میکنم اونفر گفت خویک سر ریسمان ره دگردن خود آویزان کو وردکی گفت اوتو کدوم کم بود بمیرم. |
جواب | مجتبی جمال |
2012-08-11 19:29:34 |
یک نفر در مترو نشسته بود یهو رفت پیش راننده مترو گفت:میکشمت دور بزن بریم دوبی. |
جواب | مسکا تنها |
2012-08-11 09:34:23 |
بسیار فکاهیات خوبی بود |
جواب | اسلام الدین نوری |
2012-08-09 19:12:36 |
سه لوده بودند و باهم لاف میزدند یکش یک گوز زد و گفت من یونس قانونی را مسکال دادم
دیگرش گوز زد و گفت من اوباما را مسکال دادم دیگرش زور زده گویش رفت وگفت من کرزی را مسکال دادم اما اوخر بلی گفت. |
جواب | ادريس |
2012-08-09 14:51:35 |
سلام خواننده گان غزيز!
هر قدر نزاكت مراعت شويد باور كنيد كه
جذابيت سايت زياد ميشود.
|
جواب | ن. اماني |
2012-08-07 21:11:32 |
این یک سایت بسیار جالبی است اما چی خوب که تمام برادران و خواهران نوشته های خود را داخل چوکات بنوسد
تشکر |
جواب | عزیز |
2012-05-15 09:27:57 |
سلام همه برادران و خواهران گرامی !
تشکرازینکه وقت گرانبهای خودرا صرف نوشتن فکاهیات بی مورد ، مسخره ،بی مفهوم و خارج ازدایره اسلام کردید......ازیک طرف خوشحال میشم چنین برای ماوشما افغانها وقت مساعدشده تا اینکه نظریات خودراروی صفحه ای انترنیت بینویسم و همه جهانیان مطالعه نمایند......و بدانند که ما افغانها دارای اخلاق نیک ، رفتارنیک و خوش کلام هستند......لطفا برادران گرامی ازشما تقاضا دارم که فکاهیات جالب ،خواندنی و آموزنده بنویسید تاهرخواننده به دلگرمی به خوشی و علاقه بخواند...... ازین سایت نه تنها جوانان بلکه نوجوانان هم استفاده میکنند .......... با تشکرو سپاس فروان |
جواب | رویا |
2012-05-14 21:24:45 |
روزي يك شل در زيارت دعا ميكرد كه خداوند برايش شفا را نصيب كند كه نا ًكهان زني أمد و إز خداوند اولاد ميخواست شل وارخطا شد و ًكفت همشيره اينجا بخش اورتوبيدي است نسايي ولادي در ان زيارت ديًكر است |
جواب | زبير |
2012-05-10 16:39:01 |
بسیار جالب است این سایت
|
جواب | محمد منصوری |
2012-05-08 09:53:15 |
سلام من براي أولين بار است كه در انترنت فكاهي مي خانم بسيار خوشم أمد
تشكر |
جواب | جميل |
2012-05-07 11:07:56 |
به خياليم ده وقت نوشتن فكاهي كدام سگريتي دود كده بودي
|
جواب | دلبر خان |
2012-05-06 18:42:12 |
یک دختر مقبول در ایستگاه موتر ایستاد بود . یک بچه گفت ! مهتاب خو از طرف شب میبراید. امروز در روز چطور برآمده؟ دختر هم حاظر جواب بود گفت! شغال هم از طرف شب غو میزنه امروز در روز چطور که غو زده |
جواب | حصه اول کوهستان |
2012-05-05 02:21:50 |
سلام من هم تازه با این سایت آشنا شدم .
بسیار سایت خوب وجالبی است . |
جواب | عبدالله ﴿ یولداش ﴾ مقیم سویدن |
2012-05-01 16:19:27 |
کسائيکه درین صفحه فکاهيات و خرافات خود نوشته ميکند حد اقل احترام به قلم بگذارد ولی اگر حرامی هم باشد |
جواب | صمد |
2012-04-30 11:27:55 |
ډیر خوندور صفحه ده
یو ورځ دوه نفر چه ژبه یی بنده بنده کیده او واضح خبری یی نه شوی کولی په موټر کی سره ناست وو یو دبل نه په بنده لحجه پوښتنه وکړه چه سسسس سوبجی دی دی بل ورته جواب ورنکړ بیا یی تری پوښتنه وکړه هو هغه بیا چوپ شو یو ځای کی موټر ودرید نفر ښکته شو یوبل روغ چی په څنګ کی ورسره ناست وو ورته یی وویل ولی دی جواب ورنکړ ده هم ورته په بنده لحجه وویل ک کک که جواب می ورکړی وی لانجه به جوړه وی پدی معنی چه ویل به یی زما تمثیل یی وکړ |
جواب | اثر |
2012-04-30 10:55:36 |
سمیر:
سلام دوستان خوبم من تازه این سایت را دیدم بسیارجالب وخندادبود
امایک خاهش دارم که یک کمی فکاهی های داخل چوکات باشه چون همه مسلمان استیم همه ازاین سایت در وقت بیکاری میبینه و میخوانه تشکراز تمام خواهران و برادران خوب ماویس: |
جواب | علیناحسن ذاده |
2012-04-27 21:50:37 |
واقعا که ف جالب وخوش ایندس... |
جواب | S.H |
2012-04-27 04:48:36 |
بابه قوی مستان:
مگم ما دگه رقم شنیده بودیم.
میگه یک گاو را می کشتن پرسیدن
آخرین آرزویت را بگو:
گفت وقتی مره کشتین پوست مه به
ملا بتین گوشت مه به غریبا بتین و
شاخ های مه در پس کسی بزنین که
نامش بابه قوی مستان باشد. |
جواب | jabar |
2012-04-24 12:51:54 |
matee:
متی بچیش بیشکت کت امی فکاهیت بخد. |
جواب | گم نام |
2012-04-21 14:52:53 |
دردنیا خواستار سه چیزباشی ستار بمدت یک شب
ګل به مدت یک روز
دوست به مدت یک عمر |
جواب | صمیم |
2012-04-21 13:29:45 |
سلام و احترامات خویش را خدمت تمام هموطنان خود در داخل و خارج تقدیم مینمایم بعد از تقدیم سلام بنده خواهشمند است که در هنگام ارسال و نوشتن فکاهیات لطفاً املاء را در نظر بگیرید
با احترام |
جواب | شفيق راحل |
2012-04-10 12:55:40 |
وردکی میمره در قبر برای سوال جواب 72 فرشته میاید
2 فرشته سوال میکند 70 فرشته دیگر برایش میفهماند |
جواب | سمیر |
2012-04-10 00:28:14 |
دو تا لوده باهم جنگ کردند رفتند پیش قاضی یکیش گفت: قاضی صاحب مثال تو خرمن باشی رفته شفتل این آدم را بخوری گناه من چیست؟ دومی گفت: قاضی صاحب تو گو بخوری که شفتل مره بخوری. هه ه هه ه هه |
جواب | matee |
2012-04-10 00:17:47 |
یک بچه خانه دوست دخترخود میره وقتی که دخترپشت چای میره بچه ازمبائل خودده مبائل دختر زنگ میزنه میگه باش مره به چه نام ثبت کده وقتی زنگ میزنه نامش میایه مرغ چهارم. |
جواب | مطيع |
2012-04-09 13:48:00 |
سید حنان (هاشمی)
از کابل
بسیار یک سایت خوب و دلجسپ است تمام دوستا فکاهی روان کردند مه برایت تان شعر:
مردمان را هوس بسی به سر است
هوس من بدین دو مختصر است
گه نشینم به باغ ، بر لب آب
گه به گل بنگرم ، گهی به کتاب
شاخ گُل ساغر شراب من است
یار من دفتر و کتاب من است
تشکر از توجه همگی تان |
جواب | سید حنان هاشمی |
2012-03-27 12:02:54 |
یک نفر در سر چوک کابل ایستاده بود و میگفت هر کس نر است پیش بیاید که د یک بکس بکشمش یک وردکی از بین صدا زد یک دقه صبر کو مه خوشویمه بیارم |
جواب | hasib anis |
2012-03-27 11:56:45 |
سلام تشکر از گفته هایتان یک انسانی که انسانیت را درک می کنه از همی گپا میزنه |
جواب | بهاره |
2012-03-26 15:39:48 |
یک پاکستانی میره خواستگاری بعد از قبول کردن فامیل دختر ، دختر به بچه زنگ میزنه که عکست را برایم روان کو ، بچه میره ده بین دو خر ایستاده میشه و عکس میگیره و ده پشت عکس نوشته میکنه که (اگه شناختی کی استم جایزه داری ) |
جواب | احمد |
2012-03-24 21:38:20 |
ویس محمد عرب :
بسیار خوب گپ زدی لالا |
جواب | خودم |
2012-03-23 20:40:54 |
احمد فواد بشردوست از بوهنتون بولیتخنیک کابل :
دوست های عزیز! ازینکه همه ما مسلمان هستیم و همچنان در قران عزیم الشان امده که همه کسان برادر هم هست، بس دختر و بسر مسلمان بین خود خواهر برادر هست، ازینکه مقابل خواهر خود کدام بی ادبی و ګستاخی نکنیم، از همه شما عزیزان تقاضا میکنم فکاهی های خنده دار ولی داخل چوکات و دور از الفاظ بیهوده ابلود کنید چون خواهران ما هم لحظات بیکاری شانرا با خواندن فکاهیات جالب سبری میکند بنا در حقیقت احترام به خواهر خود میګذاریم. اکیدا برای همه از طریق این متن بیان میدارم که فکاهیات داخل چوکات ابلود کنید.
---------تشکر دوستان هموطن شما احمد فواد بشردوست-------------------------------- |
جواب | احمد فواد بشردوست |
2012-03-23 19:36:56 |
واقعا جالب بود تشکر |
جواب | نوید مجید |
[1] [2] [3] [4] [»»] |