|
از منابع روسي/ |
تنها اعتقاد میتواند بر تندروی غالب شود
/7.4.2010

نظرات نویسندگان مقالات میتوانند مغایر با موضع سایت "فارسی.رو" باشد.
انفجارات، که در میتروی مسکو و کیزلیار داغستان رخ دادند ، ما را یکبار دیگر به درک این مساله مجبور ساختند، که تهدید تروریستی از بین نه رفته است. و این بدان معنی است، که دلیل برای تامل بر انچه که رخ میدهد، و بر اینکه، چه باید کرد، وجود دارد. راخامیم ایمانوئیلوف مشاور رئیس شورای فدراسیون روسیه و رئیس بنیاد " مشارکت مدنیت ها" در مقاله منتشره خود در روزنامه "نی زاویسیمایا گازیته" تصورات خود را در این باره چنین بیان داشته است.
مولف می نویسد: عمل تروریستی فقط برای ان انجام نمیگردد، تا زیان جسمی به بار اورد. انها به خاطر اعتقادات تحریف شده خود اماده اند همه انهایی را به قتل برسانند، کسی که با انها نیستند، بدون قایل شدن تفاوت بین جوانان و کهن سالان، اشخاص ملکی و نظامی، بین مردم ملیت ها و عقاید مختلف. مرگ مردم - چه قتل یک نفر باشد و چه هزار نفر – به ذات خود کار وحشتناک می باشد. ولی تروریستها و انهایی، که انتحار کنندگان را برای منفجر ساختن خود یکجا با دیگران اعزام میکنند، اهداف دیگری نیز دارند.
برای تروریستها، که اعمال تروریستی انجام میدهند – این شیوه رساندن پیام وحشتناک خود به جهان محسوب میشود. این شیوه تعجیز دشمن و نشان دادن قوت خود شمرده میشود. حتی با داشتن اطلاعات در باره تدارک حمله افراطیون، جلوگیری از ان کار ساده نمی باشد. هر عمل تروریستی انجام شده ضربه سخت بر دولت وارد میکند.
هر عمل تروریستی برای عکس العمل محاسبه شده – عکس العمل از طرف انهایی ، که با تروریستان همدردی دارند، از طرف جامعه، که مورد حملات تروریستی قرار میگیرد و از طرف دولت. دولت می تواند نسبت به عمل تروریستی از خود با نشان دادن عقب نشینی و گذشت در برابر تروریستان عکس العمل نشان دهد. طوریکه این کار در هسپانیه رخ داد، وقتیکه در میتروی مادرید در مارچ سال 2004 ده ها بمب را در قطار های اهن منفجر ساختند و در نتیجه انفجارات 190 نفر کشته شدند. حکومت نو که در "موج انفجارات" بر سر قدرت امد، نیروهای هسپانیه را از عراق خارج ساخت. در روشنی اعمال تروریستی مادرید بسیاری ها این کار را به مثابه نشان دادن ضعف در برابر تروریستان و نمایش اینکه، از اعمال تروریستی میتوان به مثابه وسیله فشار استفاده نمود، تلقی نمودند.
تهدید، که تروریزم به بار می اورد، فقط به تلفات انسانی محدود نمی گردد. این تهدید هدف بهره برداری از موضوع مذهب، بازی با احساسات مردم متدین، ایجاد تنفر از بیگانگان، بدگمانی متقابل و هراس بین مردم ملیت های مختلف و پیروان مذاهب مختلف تعقیب میکند. و زمانیکه این کار صورت میگیرد، این بدان معنی است، که انهایی که این اعمال تروریستی خونین را پلان میکنند، وظیفه خود را انجام داده اند.
فقط گفتگوها و تلاش یافتن وجوه مشترک میتوانند موثریت فعالیت افراطیون را کاهش دهد. باید هرانچه ممکن است انجام داد، تا جوامع مختلف را باهم نزدیک ساخت. دیالوگ بین مذاهب و بین مدنیت ها باید فقط قشر باریک مقامات عالی نه، بلکه کتله های بسیار وسیع و قبل از همه جوانان را در بر گیرند.
نسخه های اماده متحدالمال مبارزه ضد تروریستی وجود ندارند و پیشبینی هم نمی شوند. تروریزم پیوسته تغییر میکند و با شرایط نو خود را تطابق میدهد. از همینرو باید شیوه های مقابله با تهدید افراطیت نیز تغییر کنند.
عملیات نظامی، قطع شبکه های تمویل مالی، تخریب تشکیلات سازمانی و شبکه مواصلاتی تروریزم و غیره – این همه ضروری و موثر می باشند. ولی فقط شیوه نظامی موثر بوده نمی تواند. میخواهم بصورت مشخص بگویم، که برای پیروزی در جبهه مبارزه با تروریزم باید نبرد در عقب جبهه – به خاطر تسخیر عقول، منابع انسانی و مالی را باید برد. باید در این باره کار کرد، تا شرایط ایجاد نگردند، که به تروریستان، اگر تحت پوشش هر نوع عقاید فعالیت کنند، امکان اجیر ساختن طرفداران نو کار جنایتکارانه شان را میسر سازد.
جنگ بر ضد تروریزم – این جنگ عقیدتی است. باید مقاومت عقیدتی در برابر تندروی، که تحت لوای اسلام فعالیت میکند سازماندهی گردد. این کار جدی است، که برای ده ها سال محاسبه شده باشد. در اینجا کار و فعالیت شخصیت های محترم اسلامی در جهت توضیح برخورد حقیقی دین اسلام نسبت به خشونت، در باره ارزش های اخلاقی تعلیمات اسلامی، که با منطق و اعمال افراطیون، که تحت بیرغ سبز اسلامی عمل میکنند سازگار نمی باشند، اهمیت بسیار زیاد دارد.
درک این مساله نهایت مهم می باشد، که با ایدیولوژی افراطیت باید ایدیال های واقعی، اخلاق وعقاید مقابله نمایند، که برای مردم الترناتیف بدست بدهند.
گرینویل بایفورد محقق امریکایی جنگ با تروریزم را با جنگ علیه فقر، جنایات ومواد مخدره مقایسه نموده بود. این جنگ است، که در ان دشمن هیچگاهی تسلیم نمیشود. احتمالاً، این گفته حقیقت دارد. شاید ، خشونت تروریستی برای همیش با تاریخ بشریت همراه خواهد بود. ولی اگر تروریزم را کاملاً نمیتوان ریشه کن ساخت، ایا این بدان معنی است، که مبارزه ضد تروریستی بی مفهوم و محکوم به شکست است؟
واضحاً، چنین نیست. جهان حد اقل به خود اجازه تسلیم شدن در برابر تروریسها، اگر انها تحت هر نوع بیرق ها عمل کنند، به هر عقیده و هر ایدیولوژی، که انها خود را نسبت دهند، داده نمی تواند.
|
فارسی.رو |
(0)نطرشما در اين مورد
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|