نظرات نويسندگان مقالات ممکن است مغاير با موضع سايت «فارسی.رو» باشد.
در رومان حسینی اصلآ بنام " کاغذ پران باز " نامیده میشود و کاغذ پران دران نقش بزرگ را بازی میکند. در کابل قبل از مداخله شوروی ( حسینی ، که حالا 42 سال عمر دارد ، وطن خود را در سن یازده سالگی ترک گفته ) هرکس در مسابقات کاغذ پران بازی شرکت میکرد. " مسابقات صبح وقت در روز اعلان شده اغاز میگردند و تا زمانی ادامه می یابند ، تا در اسمان یگانه کاغذ پران باقی بماند – همین کاغذپران مسابقه را میبرد. علاقمندان در خیابان ها جمع میشوند ، به بام ها بلند میشوند و با فریاد ها بچه ها را تشوق میکنند. شرکت کننده گان بازی در خیابان ها به پیش و به عقب ، با سران بلند به سوی اسمان میدوند ، کاغذ پران های انها گاه بلا میرود و گاهی شدیدآ به پائین سقوط میکنند. مساله مهم - اخذ موقعیت خوب و کش نمودن به موقع تار و قطع کردن تار کاغذپران رقیب می باشد". کاغذپران علامت کاملآ قبول شده امید در ادبیات می باشد. درینجا حسینی هیچ چیزی نو کشف نکرده است. در ابتدای کتاب – در همان مسابقه در کابل - قهرمان عمده داستان ، پسربچه بنام امیر را این امید بازی میدهد. در پایان امیر تقریبآ چهل ساله بازهم پشت کاغپران میدود – فقط در پارک شهر سانفراسیکو ...
از بیانات فوق میتوان نتیجه گیری نمود ، که " کاغذپران باز " – کتاب مملو از احساسات می باشد و این نتیجه گیری درست است . رومان حسینی همه انچه را دارا می باشد ، تا خواننده را ، اگر هنگام خواندن به ریختن اشک وادار نسازد ، پس حد اقل او را به اه کشیدن تکان دهنده مجبور می سازد.
دو پسر بچه کوچک – پسر بادار و پسر مزدر ، پشتون – اریستوکرات و هزاره توهین شده یتیم . دوستی پر از احساسات ، خیانت ناجوانمردانه ، رنج وجدان ، که به خیانت تازه و رنج های تازه روحی منجر میگردد . مرگ ، درد ، عشق ، مرگ ، توهین و بالاخره روشنی. خالد حسینی در بدل کسب احساس همدردی اجبار ی خواننده با این شیوه ها مجموعه حوادث کاملآ عادی ، که دران محل و ان زمان رخ داده ، که صحبت در باره انها نمیتواند دلچسپ نباشد.
وحشت مداخله شوروی و فرار پر از خطرات از طریق سرحد افغانستان – پاکستان . خصوصیات زنده گی افغانان در ایالات متحده امریکا. و بالاخره ، بازگشت به افغانستان- در دوران حاکمیت طالبان ، - تا گره را بگشاید ، که در دوران رئیس جمهور محمد دادود در افغانستان تشکیل شده بود. حسینی در باره این همه با مهارت تمام بصورت فشرده معلومات میدهد ، به عجایب نمی پردازد ، توجه را بر تفصیلات تکاندهنده متمرکز میسازد ، ولی در عین حال به خونریزی علاقمندی نشان نمیدهد. خوبی این مولف در انست ، که او به حد اصغری در باره " کشور ، که از نقشه جهان نابود گردیده " و " کشور کوچک ، که قربانی ابر قدرت گردیده " صحبت میکند. اگر درست تر گفته شود ، او این مسایل را قطعآ مطرح نمی سازد- اصلآ ما خود نمیتوانیم به افغانستان خارج از ان محدوده نگاه کنیم ، که با این کشور در طول 30 سال اخیر رخ داده است. ولی مولف کتاب " کاغذپران باز " با احساس غصه خوردن ما به خاطر کشور بیگانه به هیچ وجه موافق نمی باشد. برای او افغانستان ان جای است ، که دران برای شما ، انتی گلوبالیستان – هیچگاهی هیچ چیزی خوبی وجود نداشت. همه انچه ، که حسینی ( و قهرمان او امیر ) راجع به وطن به یاد دارند ، فقط بخاطری زیبا و مقبول می باشند ، که این – دوران طفولیت بود. و همه انچه به طوفولیت تعلق ندارند – کاملآ وحشتناک اند. خوشبختی ، که پسربچه خورد سال از دیدن اینکه چگونه پدر از پیروزی او در مسابقه کاغذپران بازی خوش میشود ، احساس میکند این سعادت انسانی است ، که هیچ رابطه به نقطه جغرافیایی ندارد. ولی ترس و تنفر ، که همین پسربچه کوچک چند ساعت بعدتر – زمانیکه در برابر چشم او باند بدماشان از قوم ممتاز پشتون بر خدمتگار او – پسر هزاره تجاوز جنسی میکنند- رنگ کاملآ محلی دارد.
علل ، که کتاب " کاغذپران باز " در امریکا علاقمند دارد ( در سال 2005 این کتاب بعد از اثر نوبتی هاری پوتر و اثر اوپرای وینفری مقام سوم و در اوایل سال 2008 به اساس ان فلم ساخته میشود ) بسیار روشن می باشند. موضوع داغ افغانستان ، موضوع همیشگی خشونت نسبت به اطفال ، تا هنوز موضوع مهم چند کلتوری محسوب میشود. ولی حسینی سعی نمیکند این همه را بالای ما به قیمت گران بفروشد ، او راستی میخواهد درباره چیزی دیگری صحبت کند. او در باره احساس گناه ، در باره حتمی بودن سزای اعمال صحبت میکند. اگر راست گفته شود ، درین باره دیگران به وجه به مراتب بهتر صحبت نموده اند. ولی اثر حسینی به خواندن می ارزد.
روزنامه "کاميرسانت"