|
صفحه اول/ |
دلبستگی اعضای سابق حزب دموکراتیک خلق به اشرفغنی
/25.12.2019
نویسنده: میرویس قادری
در دو دورۀ پسین انتخابات ریاستجمهوری افغانستان (2014 و 2019 میلادی) اکثریت اعضای حزب دموکراتیک خلق (شاخۀ پرچم و خلق) از تکت انتخاباتی محمد اشرفغنی حمایت کردهاند. آنها از حامیان پروپاقرض رییسجمهور غنی بوده و نقش بهسزا در کمپاینهای انتخاباتی و مبارزات سیاسی داشتهاند.
پس از اعلام نتایج ابتدایی انتخابات ریاستجمهوری 2019 به سود اشرفغنی، اعضای حزب دموکراتیک خلق در داخل کشور و در برخی از کشورهای منطقه به ویژه مسکو این پیروزی را جشن گرفتند.
اما تاهنوز راز این حمایت بیشایبه سرپوشیده مانده است. چه چیزی موجب دلبستگی و حمایت اعضای حزب دموکراتیک خلق سابق از اشرفغنی شده است؟
1. اعضای حزب دموکراتیک خلق نزدیک به سه دهه از قدرت به دور بوده و در میان قشر سیاسی افغانستان به چشم حقارت به آنان نگریسته شده است. آنها در این مدت رنج و مشقت زیادی را متقبل شدند. توهین، تحقیر و سرزنش شدند و جمعی از سرانشان یا زندانی شدند و یا گوشۀ عزلت گزیدند و یا هم به کشورهای خارجی متواری گردیدند. بنابراین، با توجه به قدرت و نفوذ رقبای حزب دموکراتیک خلق، برای آنان دشوار است که به عنوان یک جریان مستقل و آزاد عرض اندام کنند. این جریان سیاسی به پیمانهای سرکوب و تضعیف گردیده که دیگر توانایی به چالش کشیدن طرفهای اصلی قدرت را در افغانستان نداشته است. بنابراین، کمونیستان سابق از روی ناگزیری به یکی از دو طرف اصلی قدرت در افغانستان پناه بردهاند.
2. اعضای حزب دموکراتیک خلق بدیل مناسب برای حمایت در میان قشر سیاسی افغانستان نداشتهاند. آنان اشرفغنی تکنوکرات غربی را به نامزدان راستگرای وابسته به مجاهدین سابق ترجیح دادهاند. غنی با آنان مستقیم نجنگیده است. اما مجاهدین سابق حکومت حزب دموکراتیک خلق را سرنگون کردند و به اقتدار 20 سالۀ آنان پایان بخشیدند. اشرفغنی به لحاظ تباری از قوم داکتر نجیبالله میآید. هردو رییسجمهور افغانستان متعلق به قوم احمدزی بودهاند.
هرچند یک دهه قبل اتحاد کمسابقه و باورنکردنی میان مجاهدین و اعضای برجستۀ حزب دموکراتیک خلق شکل گرفت. برهانالدین ربانی، از رهبران برجستۀ مجاهدین و رییسجمهور دولت اسلامی افغانستان، در کنار چهرههایی مانند نورالحق علومی و گلابزوی، «جبهۀ ملی افغانستان» را اساس گذاشتند. جبهۀ ملی بزرگترین جبهۀ اپوزیسیونی در دو دهۀ اخیر افغانستان بوده است. اما این اتحاد دیری نپایید. با مرگ برهانالدین ربانی جبهۀ ملی فروپاشید و اعضای رهبری آن به آدرسهای گوناگون ملحق شدند. البته مجاهدین وابسته به جمعیت اسلامی سابقه همپیمانی و همسویی با شاخۀ پرچم حزب دموکراتیک خلق را داشتهاند. جنرال مومن اندرابی، جنرال بابهجان، نبی عظیمی و جنرال آصف دلاور، به حیث درشتترین چهرههای حزب دموکراتیک خلق، در همدستی با احمدشاه مسعود فرمانده فقید جمعیت اسلامی، در سقوط رژیم داکتر نجیبالله نقش تعیینکننده داشتهاند.
نگاه غنی به اعضای حزب دموکراتیک خلق
اشرفغنی در دورۀ پنج سالۀ حکومت وحدت ملی ظاهراً میانۀ خوبی با اعضای سابق حزب دموکراتیک خلق داشته است. او از رهبران حزب دموکراتیک خلق بهخصوص داکتر نجیبالله آخرین رییسجمهور حکومت کمونیستی در افغانستان به نیکویی یاد میکند. رییسجمهور غنی داکتر نجیب را «شهید» میخواند. او برخلاف حامد کرزی رییسجمهور اسبق در مجالس و نشستهایی از داکتر نجیب به عنوان یک وطنپرست و قهرمان نام برده است. نزدیکترین چهرهها به اشرفغنی، از داکتر نجیب به عنوان قهرمان و مدافع ارزشها و حاکمیت ملی نام میبرند. امرالله صالح، حمدالله محب و اسدالله خالد به عنوان سه چهرۀ کلیدی تیم دولتساز، بسیار با حرمت از داکتر نجیبالله نام میبرند.
پس از مخالف اشرفغنی با مذاکرات یک سالۀ امریکا با طالبان، بسیاری از ناظران میان او و داکتر نجیب به مقایسه پرداختند. باورها بر این بود که اگر مخالفت غنی با طرح صلح امریکا دوام یابد، او به سرنوشت رییسجمهور نجیبالله مواجه خواهد شد. اما غنی به تکرار گفت که اجازه نمیدهد سرنوشت بدفرجام حکومت نجیبالله تکرار شود. او گفت که داکتر نجیب نیست! غنی تاهنوز توانسته به آنچه گفته عمل کند.
اعضای حزب دموکراتیک خلق به خصوص شاخۀ خلق بخش عمدۀ کمپاین انتخاباتی اشرفغنی را در دو دورۀ انتخابات پیش بردهاند. اما پس از دستیابی غنی به قدرت، چپیها سهمی از مناصب حکومتی نبردهاند.
اعضای حزب دموکراتیک خلق با وجود اینکه در دو دهۀ اخیر میدان را به نفع رقبا در کارزار سیاسی از دست داده بودند، اما نقش اثرگذارشان را در سکتور امنیتی و سیاسی افغانستان حفظ کردند. دلیل عمده این است که آنان از تجربه، تخصص و ظرفیت مدیریتی و رهبری برخوردار بودهاند و هیچ کسی نمیتوانست از تواناییها و قابلیتهای آنان چشمپوشی کند. اما نخبگان جریان موسوم به جریان چپ در پنج سال اخیر به طرز بیسابقهیی تضعیف و تجرید شدند. در یک برنامۀ سازماندهی شده، دستکم 55 هزار تن از سکتور امنیتی افغانستان بازنشسته شدند. بخش اعظم این رقم را افسران و جنرالان وابسته به حزب دموکراتیک خلق تشکیل میداد. جای چهرههای کهنهکار، با تجربه و تحصیل یافتۀ نظامهای قبلی را جوانان متمایل به غرب پر ساختند. باور غالب این است که رهبری قوای مسلح افغانستان بیشتر از اشرفغنی به فرماندهی نیروهای ناتو در افغانستان پاسخگو و طرف هستند. از این رو، برای نیروهای تحت رهبری امریکا در افغانستان پذیرفتنی نیست که افسران تحصیلیافتۀ شوروی و مسکو نیروهای تحت حمایۀ آن را سوق و اداره کنند. نگاه سیاسی به قوای مسلح سبب شد که رهبری نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان با بحران مدیریتی و کادری مواجه شود. فقدان رهبری باتجربه سبب گردید که تلفات نیروهای امنیتی به طرز غمانگیز و نگرانکنندهیی افزایش یابد. به طور میانگین روزانه دستکم صد سرباز افغان در نبرد با طالبان جان میبازند. رقم درشت تلفات سربازان و افسران نیروهای امنیتی ریشه در بیکفایتی و کمتجربگی فرماندهان تازهکار قوای مسلح دارد. در حکومت وحدت ملی، آخرین سلاح و جنگافزارهای متعلق به حکومتهای سابق افغانستان نیز از بین برده شد.
ویژهگی بارز اعضای سابق حزب دموکراتیک خلق، مبرا بودن از فساد است. کاهش نفوذ آنان در سکتور امنیتی سبب شد که قوای مسلح غرق در فساد شود. امروزه یک افسر پایینرتبۀ تدارکاتی نیروی امنیتی افغانستان، صاحب میلیونها افغانی و جایدادهای گسترده هستند.
به همین ترتیب، اعضای حزب دموکراتیک خلق، از دستگاه دیپلوماسی و سکتور عامۀ افغانستان هم کنار زده شدند. با این وضعیت، مشخص نیست اعضای حزب دموکراتیک خلق به چه دلیل و انگیزهیی، از اشرفغنی حمایت میکنند. درحالیکه هیچ پیوند فکری و سیاسی هم میان آنان و اشرفغنی وجود ندارد.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|