|
صفحه اول/ |
نتایج دومین نشست بینالافغانی مسکو
/31.5.2019
نویسنده: میرویس قادری
روسیه برای دومینبار به بهانۀ صدمین سالروز روابط دیپلوماتیک مسکو- کابل، میزبان گفتوگوهای صلح افغانستان بود. قرار بود دومین نشست بینالافغانی در قطر راهاندازی شود. اما مذاکرات برنامهریزی شدۀ دوحه، بهدلیل کارشکنی کابل، بیتجربگی دوحه و چنددستگی قشر سیاسی افغانستان، لغو شد. مسکو با راهاندازی دور تازۀ گفتوگوهای صلح، دولت افغانستان، ایالات متحدۀ امریکا و کشورهای منطقه را غافلگیر ساخت. مسکو با تجربه از سروصداهای نشست دوحه، با آرامی دومین نشست بینالافغانی را در بالاترین سطح میزبانی کرد تا نفوذ خود را بر قشر سیاسی افغانستان و تأثیرگذاریاش را بر تحریک طالبان به رخ بکشد. این نشست درحالی راهاندازی شد که شش دور مذاکرات مفصل امریکا با طالبان در دوحه، به نتیجۀ روشنی نینجامیده است.
تفاوتهای نشست اول و دوم بینالافغانی
مهمترین تفاوت نشست دوم با نشست پیشتر، سطح اشتراک هیأت طالبان و سیاسیون افغانستان بود. رهبری طالبان را در نشست مسکو، ملاعبدالغنی برادر، معاون گروه طالبان و رییس دفتر سیاسی قطر بر عهده داشت. ملا عبدالغنی برادر برای نخستینبار در صحنۀ عمومی و در پردۀ رسانهها ظاهر شد. کشیدن پای ملابرادر به نشست بینالافغانی، بزرگترین دستآورد به مسکو بود. ملا عبدالغنی برادر، چهرهیی محبوب و با نفوذ در بدنۀ اصلی طالبان است. او در مذاکرات صلح، حلقۀ وصل میان دولت افغانستان، ایالات متحده امریکا و طالبان میباشد. امریکا به ملا برادر به حیث یک «افغان وطندوست» مینگرد که عمیقاً طرفدار ختم جنگ و خونریزی است. دولت افغانستان ملا برادر را یک «قربانی» میداند و سالها برای رهایی او از قید اسلامآباد کوشیده است. در رهایی ملا برادر تلاشهای برخی حلقات داخلی و نمایندگان امریکا بیتأثیر نبوده است. طالبان به ملابرادر به حیث چهرۀ «مشروعیتآفرین» مینگرند. او میتواند تصامیم و فیصلههای سیاسی طالبان را بر جبهۀ نظامی و عملیاتی این گروه بقبولاند. طالبان با فرستادن ملا برادر به نشست مسکو، نشان دادند که این گفتوگوها را جدی گرفتهاند. در واقع، ورود رهبری طالبان به صحنه، بیانگر تمایل آنان برای فعالیت سیاسی و سهیمشدن در قدرت است.
در سوی دیگر، در هیأت سیاسیون افغانستان نیز چهرههای برجستهیی چون حامد کرزی، محمد کریم خلیلی، حنیف اتمر، محمد محقق و عطا محمد نور حضور داشتند. حضور آقای خلیلی، رییس شورای عالی صلح افغانستان و ملا برادر، رییس دفتر سیاسی طالبان، بر اهمیت نشست افزود. هرچند طالبان از شرکت رییس شورای عالی صلح در گفتوگوهای بینالافغانی جلوگیری کردند؛ اما با این وجود، حضور خلیلی در مسکو و ارادۀ او برای گفتوگو با طالبان، نشاندهندۀ کاهش حساسیت در کابل، دربارۀ مذاکرات صلح مسکو است.
کریم خلیلی، از چهرههای نزدیک به دولت در پنج سال اخیر بوده و نقش کلیدی در تصمیمگیریهای کلان سیاسی داشته است. او در گذشته از مخالفان سرسخت طالبان بود و در جبهۀ مخالف آنان در مرکز افغانستان میجنگید. مهمتر از همه، خلیلی در روی صحنه، رهبری شورای عالی صلح را بر عهده دارد که مرجع عالی دولتی در مذاکرات و گفتوگوها با طالبان میباشد.
دومین نشست بینالافغانی، حساسیت نشست اول را نداشت. دولت افغانستان با سکوت نشست دو روزۀ اپوزیسیون مسلح و سیاسی را نگریست. برعکس نشست پیشتر، هیچ یک از مقامات بلندپایه و سخنگویان دولتی به دومین نشست مسکو واکنش نشان ندادند. سفیر افغانستان در مسکو آماده بود که به نمایندگی از کابل در مذاکرات بینالافغانی شرکت کند. در نشست اول، اعضای رهبری دولت و افراد نزدیک به محمد اشرفغنی یکپارچه به تحریک افکار عمومی در برابر نشست مسکو پرداختند. برخی از اعضای دستۀ انتخاباتی «دولتساز» کنفرانس مسکو را «شرمفرانس» و لکۀ ننگ برجبین سیاسیون افغان خوانده بودند؛ اما اینبار این چهرهها، سکوت اختیار کردند.
نشست دوم بینالافغانی، اجماع جهانی و منطقهای را با خود داشت. نمایندگان امریکا غیرمستقیم از برپایی این نشست استقبال کردند. کشورهای منطقه نشست مسکو را گامی موثر در جهت آغاز گفتوگوهای بینالافغانی خواندند.
انتقادها بر نشست مسکو
قشر سیاسی افغانستان به مسکو رفته بود تا طالبان را متقاعد به آتشبس سازد و حداقل در روزهای عید آتش بس برقرار شود. اما طالبان حاضر به انعطافپذیری نگردیدند و علی رغم اصرار جریانهای سیاسی، آتش بس را نپذیرفتند. طالبان معتقد هستند که آتش بس باید در آخرین مرحلۀ گفتوگوهای صلح اجرایی شود. طالبان تلاش دارند که در میدان جنگ، جایگاهشان را در میز مذاکرات تعیین کنند. آتشبس آنان را خلع ابزار میکند و وجهۀ شان را در مذاکرات صلح پایین میآورد. طالبان بدین باور هستند که دولت زیر فشار است. بنابراین، به ارتش و قوای مسلح افغانستان نباید فرصت نفس کشیدن و تجدید قوا داد. هرچند در روزهای پسین تلفات طالبان در میدان جنگ به مراتب بیشتر از نیروهای امنیتی افغانستان بوده است. به طور میانگین، هر هفته 150 تا 200 تن از نیروهای امنیتی افغان جان میبازند. با این حال، براساس ارقام منابع رسمی و غیررسمی، تلفات طالبان به مراتب بیشتر است. مقامات مدعی هستند که هر هفته در حدود 500 طالب کشته میشوند. تیم تازۀ امنیتی، با عقدۀ شخصی و روحیۀ ضد طالبانییی که دارند، با تمام قوت مواضع طالبان را بمباران میکنند. در روزهای پسین، قطعۀ سرخ طالبان در غزنی، میدان وردک و شماری از ولایات دیگر هدف قرار گرفت و تلفات سنگینی به طالبان وارد شد. آتشبس میتوانست برای چندروی خونریزی و قتل و کشتار را متوقف سازد. اما ظاهراً با توجه به تجربۀ یک سال قبل، طالبان خاطرۀ خوشی از آتشبس ندارند.
در اعلامیۀ پایانی نشست مسکو، حرف تازهیی وجود نداشت. تمام موارد ذکر شده، در اعلامیۀ نشست اول مطرح گردیده بود. این بدان معناست که در دومین نشست بینالافغانی، هیچ تصمیم و فیصلۀ تازهیی صورت نگرفته است.
قدرتنمایی مسکو، بهرهبرداری طالبان، تجرید افغانستان
مسکو با راهاندازی دومین دور مذاکرات صلح، نشان داد که دست بالا در مذاکرات جاری دارد. یک سال پیش ایالات متحده امریکا میکوشید که دست مسکو را از مذاکرات صلح افغانستان کوتاه نگه دارد. اما اکنون واشنگتن نیازمند همکاری و کمک مسکو در مذاکرات صلح است. ایالات متحده امریکا دیگر نمیتواند نگرانیها، مطالبات و پیشنهادهای روسیه را در صلح افغانستان نادیده بگیرد. مسکو با تدویر این نشست، چشمانداز روشنی را در مذاکرات صلح ترسیم کرد و نقشۀ راه را در گفتوگوی بینالافغانی باز نمود. این مذاکرات میتواند گفتوگوهای قطر را تسریع و تسهیل کند.
طالبان باردیگر از سکوی مسکو به خوبی استفاده کرده و پیامهایشان را دربارۀ ادامۀ جنگ، خروج نیروهای خارجی و آیندۀ افغانستان با صدای بلند مطرح کردند. صدای آنان در برخی زمینهها به ویژه خروج قوای خارجی با مسکو همنوا بود. در نشست بینالافغانی مسکو، طالبان دیدگاههای منسجم و یکپارچه داشتند. آنان پیامهای مهمی را بهجامعۀ جهانی و میزبان نشست انتقال دادند. هیأت طالبان در مسکو اعلام کرد که در صورت دستیابی آنان به قدرت، خاک افغانستان برضد کشورهای همسایه و روسیه استفاده نخواهد شد. این اظهارات بیانگر تلاش طالبان برای اعتمادسازی در سطح منطقه و جهان میباشد.
چنین نشستهایی فقط یک بازنده دارد: رییسجمهور اشرفغنی. اشرفغنی چنین نشستهایی را در برابر منافع شخصی خودش تلقی میکند. او میداند که در آینده سیاسی کشور نه مورد قبول طالبان و قشر سیاسی افغانستان است، نه قابل تحمل به کشورهای منطقه. چنین نشستهایی به انزوای بیشتر حکومت اشرفغنی میانجامد.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|