|
صفحه اول/ |
افغانستان؛ از تحریم تا مهندسی انتخابات
/20.7.2018
نویسنده: آنیتا احمدی
هفتۀ گذشته سران احزاب سیاسی افغانستان، خواهان ابطال پروسۀ ثبت نام رأی دهندگان شده و گفتند که این روند ناقص، فسادزا و تقلبآفرین است و باید ثبت نام الکترونیک صورت گیرد.
رهبران احزاب جمعیت اسلامی، حزب اسلامی، وحدت اسلامی، وحدت اسلامی مردم افغانستان، جنبش ملی، محاذ ملی، افغان ملت و برخی از چهرههای تأثیرگذار سیاسی دیگر در نشستی مشترک اعلام کردند که اگر پیشنهادهایشان عملی نگردد، انتخابات را تحریم خواهند کرد.
رهبران جریانهای سیاسی مخالف حکومت هشدار دادهاند که افغانستان دیگر توان تحمل یک تقلب سازمانیافتۀ تازه را ندارد. بنابراین، باید پیش از پیش از برنامهریزی تقلب انتخاباتی جلوگیری صورت گیرد. جریانهای سیاسی روند ثبت نام رأی دهندگان را «خیالی» و «غیرواقعی» میخوانند و میگویند که تنها 3 میلیون و 600 هزار تن در انتخابات ثبت نام کردهاند. این درحالی است که کمیسیون انتخابات افغانستان، رقم ثبت نامکنندهگان را 8 میلیون و 6000 هزار نفر اعلام کرده بود.
احزاب سیاسی میگویند که اگر ثبت نام رأی دهندگان بایمتریک نشود و اصلاحات لازم در کمیسیونهای انتخاباتی ایجاد نشود، انتخابات را تحریم میکنند. حلقۀ حاکم نگران تحریم انتخابات توسط جریانهای سیاسی است. با تحریم انتخابات مشروعیت شکسته و نیمبند اشرفغنی پایان مییابد و زمینه برای برپایی یک حکومت مشارکتی و ملی گرا فراهم خواهد شد. برخی از جریانهای سیاسی خواهان حکومت موقت هستند، برخی دیگر بر حکومت عبوری پا فشاری دارند و شماری دیگر معتقد به برگزاری لویه جرگه میباشند. اما مسوولان دولتی همواره بر برگزاری انتخابات پا میفشارند.
علیرغم پیامرسانی حکومت، کمیسیون انتخابات، نامزدان انتخابات پارلمانی و شورای ولسوالیها، مردم افغانستان با انتباه از گذشته و تقلب سازمانیافته در انتخابات 2014 و 2009 میلادی کمتر علاقمند شرکت در انتخابات بودهاند. از مجموع واجدان شرایط رأیدهی در افغانستان، کمتر از 20 درصد در انتخابات ثبت نام کردهاند. مردم به سلامت و شفافیت انتخابات بیباور هستند و میدانند که در یک «انتخابات دولتی» شانس پیروزی جریانهای مخالف اندک است.
افغانستان با گذشت چهار سال از انتخابات جنجالبرانگیز 2014 هنوز هم کمر راست نتوانسته است. مهندسی انتخابات ریاستجمهوری این کشور را تا جنگ داخلی و فروپاشی کامل پیش برد. جریانهای سیاسی نگران هستند که تکرار تقلب 2014 افغانستان را به گذشتۀ تاریک بر میگرداند.
اشرفغنی رییسجمهوری افغانستان هفتۀ پیش در پاسخ به سوالی، تلویحاً اعلام کرد که در انتخابات نامزد است. آقای غنی در شرایطی مصمم به نامزدی در انتخابات و برگشت به قدرت است که تمام متحدان سیاسی و انتخاباتیاش را از دست داده است. در دورۀ مأموریت اشرفغنی، سطح درامد عمومی کاهش یافت. شمار بیکاران به طور بیسابقهیی افزایش یافت. نهادهای دولتی از کارآیی افتیدند. دسترخوان مردم تهی شد. سرمایه و سرمایهگذاران فرار کردند. میلیونها تن وادار به مهاجرت شدند. هزاران تن از شهروندان کشته شدند. با این حال، اشرف غنی بیاعتنا به احزاب و جریانهای سیاسی میگوید که متحدان او مردم افغانستان بهویژه خانوادههای فقیر و جوانان هستند!
غنی در پاسخ به مطالبات مشروع و نگرانیهای برحق احزاب سیاسی از انتخابات پیش روی ریاستجمهوری و پارلمانی، آنان را به بیبرنامگی متهم میکند و میگوید که احزاب از مردم نمایندگی کرده نمیتوانند. تیم اشرف غنی به خوبی میداند که تنها راه بقا و برگشت آنان به ریاست جمهوری تقلب و دستکاری در آرای مردم است. رهبری کنونی به وفاداری کمیسیونهای انتخابات دل خوش کردهاند.
بر بنیاد قانون، اعضای کمیسیونهای انتخاباتی نباید عضویت احزاب و جریانهای سیاسی را داشته باشند. وابستگی اعضای رهبری کمیسیون انتخابات استقلالیت و شفافیت کار این کمیسیون را زیر پرسش قرار میدهد. اما رییس کمیسیون انتخابات از اعضای سابق حزب اسلامی گلبدین حکمتیار میباشد. رییس جدید دارالانشای کمیسیون انتخابات نیز عضو حزب افغانملت است. سایر کمیشنران نیز به نحوی به احزاب و شخصیتهای سیاسی متعلق هستند. در واقع، معیار دستیابی به کرسیهای کمیسیونهای انتخاباتی وابستگی سیاسی و جناحی است. هیچ آدم مستقل و غیروابستهیی قادر به راهیابی به سمتهای ارشد کمیسیون انتخابات نیست. رهبری حکومت تا از تعهد و وفاداری شخصی و پیشینۀ کاری آدمها مطمین نگردند، اجازۀ حضور آنان را در کمیسیونها نمیدهند. این مسأله نشان میدهد که ارادۀ سیاسی برای برگزاری انتخابات شفاف، عادلانه و عاری از تقلب وجود ندارد.
اکثر سران دولت افغانستان چهرههای درس خوانده در معتبرترین دانشگاههای جهان هستند. اما هرگز از دانش تیوریکشان در راستای تغییر و توسعه در افغانستان استفاده نکردهاند. تجربیات و دانش آنها در مسیر هژمونی قومی و تباری استفاده شده است. آنها از روند گذار در کشورهای درحال توسعه به خوبی آگاهی دارند. اما هرگز از تجربیات کشورهای دیگر در راستای برگزاری انتخابات، انتقال قدرت و مشارکت سیاسی و ملی در افغانستان بهره نبردهاند. در همین پاکستان در همسایگی افغانستان در جریان ده سال پسین سه حزب سیاسی مخالف برسر قدرت بودهاند. کمیسیونهای انتخاباتی بدون جانبداری سیاسی، احزاب اپوزیسیون را بر سر قدرت نشانده است. دو ماه پیش در انتخابات پارلمانی عراق نیز حزب مخالف دولت بیشترین کرسیهای پارلمان را به دست آورد. اما در افغانستان احزاب و جریانهای اپوزیسیونی هرگز مجال دستیابی به قدرت را نیافتهاند. نامزد اپوزیسیون در سال 2014 پیروز شد. اما جامعۀ جهانی مداخله کرد و چهرۀ وابسته به خودشان را بر مردم تحمیل کردند. متأسفانه سازمان ملل متحد و کشورهای غربی از جمله امریکا نیز ارادهیی به برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه در افغانستان ندارند. با قرارگرفتن چهرههای بیطرف و عادل در رأس نهادهای انتخاباتی جامعۀ جهانی قادر نخواهد شد چهرههای مورد حمایت خود را در رأس دولت و نظام در افغانستان قرار بدهد. با این وضع، از برنامههای مبهم، گروهی و تباری حکومت افغانستان در راستای برگزاری انتخابات حمایت میکنند. جامعۀ جهانی طرفدار برگزاری انتخابات است. اما اینکه این انتخابات چگونه و تحت چه شرایط و بسترهایی برگزار میشود، برای آنها مهم نمیباشد.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|