|
صفحه اول/ |
امنیت را در کابل جستوجو کنید
/31.1.2018
نویسنده: آنیتا احمدی
مسوولان ارشد امنیتی افغانستان، روز چهارشنبه پس از حوادث مرگبار امنیتی در کابل و برخی ولایات، با اسناد و مدارکی که نشاندهندۀ سازماندهی حملات تروریستی پسین در خاک پاکستان میباشد، به اسلامآباد رفتند.
ویس برمک وزیر امور داخله و معصوم استانکزی، رییس عمومی امنیت ملی در اسلامآباد، پشت درهای بسته با مسوولان ارشد ارتش پاکستان در پیوند به حملات تروریستی پسین در کابل دیدار و گفتوگو کردند.
دولت افغانستان همانند گذشته با صراحت اعلام کرده است که حملات تروریستی اخیر در کابل، ننگرهار، کندهار و هلمند در خاک پاکستان سازماندهی شده است.
طی روزهای اخیر کابل گواه مرگبارترین حوادث امنیتی در چند سال پسین بوده است. دو هفته پیش، هراسافگنان به گونۀ مرموز به هوتل کانتیننتال در قلب کابل هجوم برده و دستکم ۲۵ تن از غیرنظامیان به شمول ۱۴ شهروند خارجی را کشتند. یک هفته بعدتر دو انتحارکننده با استفاده از آمبولانس پر از مواد انفجاری در جادۀ وزارت داخله خود را منفجر کرده و دستکم ۱۲۰تن را کشته و بیشتر ۲۰۰ تن را زخمی ساختند. فردای روز خونین در کابل، افراد وابسته به گروه دولت اسلامی(داعش) بر دانشگاه نظامی مارشال فهیم در غرب کابل حمله کرده و بیشتر از 20 عضو ارتش را کشته و زخمی ساختند.
شبکۀ حقانی، مظنون اصلی
نهادهای امنیتی افغانستان، شبکۀ حقانی را مسوول اکثر حملات خونین در این کشور معرفی میکنند. شبکۀ حقانی، از گروههای متحد و همپیمان راهبردی طالبان محسوب میشود. اعضای شبکۀ حقانی در سطوح رهبری طالبان در شورای کویته حضور فعال و تأثیرگذار دارند. اما در ادبیات امنیتی کابل، شبکۀ حقانی تافتۀ جدا بافته از گروه طالبان معرفی میشود. وقتی دولت افغانستان مسوولیت اکثر حملات خونین انتحاری و انفجاری در کابل و ولایات را به شبکۀ حقانی نسبت میدهد، هدف مشخصی را دنبال میکند. نهادهای امنیتی افغانستان، شبکۀ حقانی را «بازوی مستحکم» سازمان استخبارات پاکستان میدانند و به نحوی در پی اتهام به این شبکه، در تلاش هدفگرفتن سازمان استخبارات پاکستان(آی اس آی) میباشند.
دلکندن از نظام داخلی و حامیان خارجی
حوادث پسین تروریستی در افغانستان، اعتماد نیمبند مردم به دولت اشرفغنی را از بین برده است. روزانه به طور میانگین نزدیک به ۵۰ تن از شهروندان افغانستان در حوادث امنیتی جان میدهند. بر بنیاد یک آمار تازۀ یک موسسۀ معتبر امریکایی، از سال ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۱۴، دستکم ۱۰۰ هزار تن در رویدادهای جداگانۀ تروریستی در افغانستان کشته شدهاند. این درحالی است که رقم تلفات غیرنظامیان و سربازان نیروهای امنیتی افغانستان در دورۀ مأموریت سه سالۀ حکومت وحدت ملی به مراتب نسبت به چهارده سال گذشته افزایش یافته است. تنها در دو حادثه در یک سال پسین در کابل، نزدیک به 1500 تن کشته و زخمی شدهاند. این رقم «ترسناک» و «خیرهکننده» است. تاریخ افغانستان پر از کشمکش و کُشت و خون است. اما در هیچ مقطعی، مردم افغانستان تا این پیمانه قربانی ندادهاند. نیروهای بینالمللی در افغانستان به بهانۀ تأمین امنیت و حفاظت از جان و مال مردم افغانستان به این کشور آمدهاند؛ اما آمار و ارقام تلفات نظامیان و غیرنظامیان نشان میدهد که خون انسانهای بسیاری بیموجب به زمین ریخته شده و خارجیها در امر حفاظت از مردم ناکام ماندهاند.
دولت و طفرهرفتن از مسوولیتهایش
دولتهای افغانستان همواره کوشیدهاند بار مسوولیت و کوتاهی خویش را به نحوی به سازمانهای استخباراتی منطقه نسبت دهند. حداقل در شانزده سال گذشته حادثهیی رخ نداده است که دولت مسوولیت آن را به سازمان استخبارات پاکستان نسبت نداده باشد. بدون شک، سازمان استخبارات پاکستان در جنگ افغانستان به گونۀ صریح دخیل است. با گروههای مخالف مسلح دولت افغانستان تبانی و همکاری دارد. به آنها آموزش میدهد و پناهگاههای امنی را برای آنان فراهم نموده است. اما اینها بههیچ صورت نهادهای امنیتی افغانستان و حامیان خارجیشان را از مسوولیت و تعهدشان در راستای حفاظت از جان و مال مردم این کشور برائت نمیدهد.
بخش کلان مسوولیت نارساییهای امنیتی و کشتار غیرنظامیان ریشه در ناکارآیی دستگاه امنیتی افغانستان دارد. رهبری حکومت وحدت ملی به عمد چهرههای بیتجربه، ضعیف و غیرمسلکی را در رهبری نهادهای امنیتی گماشتهاند. آگاهان نه تنها در توانایی و ظرفیت رهبری نیروهای امنیتی افغانستان شک دارند، بل در تعهد و باورشان نیز تردید مینمایند. تعیینات در صفوف نیروهای امنیتی افغانستان سلیقهیی، قومی، منطقهیی و سیاسی است. چنانکه وزیر دفاع کنونی افغانستان در یک سال چند رتبۀ نظامی کسب کرده است. وزیر داخله پیشینۀ کار نظامی و امنیتی ندارد. رییس امنیت ملی سرگرم بازیهای کلان سیاسی و چانهزنی بر سر تقسیم قدرت است. در سطوح متوسط و پایین نیروی امنیتی نیز شناخت و واسطهبازی جای شایستهسالاری و ظرفیت را گرفته است. حتا معاون ریاست اجرایی اعلام کرد که برخی فرماندان نیروهای امنیتی وابسته به داعش و طالبان هستند. فساد گسترده و سیستماتیک نیز در ناکارآمدی و ضعف دستگاه امنیتی و کشفی افغانستان تأثیر قابل توجه داشته است. رقم قابل محاسبۀ نیروهای امنیتی افغانستان سرگرم تأمین امنیت رجال برجسته، نهادهای داخلی و ادارههای بینالمللی در مرکز و ولایات هستند.
متأسفانه هیچگونه برنامهیی برای تأمین امنیت شهروندان و جلوگیری از حوادث خونین انفجاری و انتحاری وجود ندارد.
بسترسازی برای گروههای مخالف مسلح
بحران روزافزون سیاسی، کشمکشهای داخلی و بیاعتمادی عمیق به عملکردهای حکومت، زمینۀ مناسب را به فعالیت گروههای دهشتافگن ایجاد کرده است.
رهبری دولت افغانستان از دو ماه بدینسو سرگرم به زیرکشیدن عطا محمد نور والی مقتدر بلخ در شمال افغانستان و برخی فرماندهان محلی در جنوب و شرق این کشور هستند. برای محمد اشرفغنی، اولویت ارایۀ خدمات به مردم و تأمین امن و نظم عامه نیست. برای او مهم است که هرچه بیشتر قدرت را متمرکز سازد و در قبضه گیرد و حرف اول و آخر مملکت را به تنهایی او بزند. غنی تمام چهرههای تأثیرگذار را از نظام سیاسی راند. قدرت را به بیشتر از پیش در ارگ متمرکز ساخت. صلاحیتهای وزارتها و ادارههای محلی را گرفت.
در جامعۀ ناهمگون و متشتت افغانستان، چنین نگاهی پیامدی جز افزایش کشمکشهای سیاسی و درگیریهای گروهی نخواهد داشت. با توجه به آنچه اشاره شد، مقدم از عوامل بیرونی، باید ریشههای بحران را در داخل افغانستان و در ساختار درون دولت جستجو کرد.
افغانستان تا به یک نظام مبتنی به عدالت اجتماعی و مشارکت متوازن اقوام و شهروندان در ساختار دولت دست نیابد، روز خوش را نخواهد دید. انرژی سیاسیون بیشتر از اینکه صرف مهار دشمنان خارجی و گروههای هراسافگن شود، صرف توطیه و دسیسه علیه همدیگر میشود.
دخالت اسلامآباد در امور داخلی کابل و حمایت از گروههای تندرو و جنگجو بخشی از بحران افغانستان را تشکیل میدهد؛ بحران اصلی ریشه در اختلافات عمیق داخلی و زدوبندهای گروهی دارد.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|