|
صفحه اول/ |
فرصتهاییکه نباید از دست برود
/20.1.2018
نویسنده: آنیتا احمدی
وزیر خارجۀ روسیه اعلام کرد که دولت افغانستان و طالبان باید «فوراً» مذاکرات صلح را آغاز کنند. آقای سرگی لاوروف گفت که کشورش آماده است این مذاکرات را میزبانی کند. وزیر خارجۀ روسیه تأکید کرد که جنگ افغانستان راهحل نظامی ندارد و باید طرفها به گفتوگو و مذاکره تن دهند.
روسها از دو سال بدینسو همواره خواهان گفتوگو میان دولت افغانستان و طالبان بودهاند و بر میانجیگری این مذاکرات و نشستها ابراز آمادهگی کردهاند. چنانچه در ماههای گذشته نشستهایی را در این زمینه با حضور مقامات افغانستان میزبانی و مدیریت نمودهاند.
افزایش فعالیت گروههای هراسافگن در مرزهای شمال افغانستان، نفوذ داعش و دیگر گروههای تروریستی در ولایات همجوار آسیای مرکزی سبب گشته است که روسها برخلاف گذشته، دیگر به عنوان بازیکر منفعل و تماشاچای در قضایای افغانستان عمل نکنند.
مسکو نگرانیهایش را دربارۀ اوضاع افغانستان و تهدیدات احتمالی از جانب این کشور، پنهان نکرده است. بر بنیاد اطلاعات، مقامات مسکو نگرانیهایشان را بهگونۀ صریح با مقامات افغانستان نیز در میان گذاشتهاند. اما ظاهراً کابل به خواستها و مطالبات روسیه اعتنایی نکرده است. به همین دلیل، مسکو به منظور حفاظت از منافع خویش در افغانستان و سهیمشدن در زدوبندهای استخباراتی- منطقهیی، دست به اقدماتی زد که موجب نگرانی کابل گشت.
روسها باور دارند که دولت افغانستان و شرکای بینالمللیاش در هفده سال گذشته در زمینۀ کشانیدن پای طالبان به میز مذاکره و گفتوگو ناکام بودند. بنابراین، هیچ تضمیینی وجود ندارد که در آینده نیز مذاکرات دولت افغانستان و طالبان به نتیجهیی منجر شود. دولت افغانستان در چارچوب شورای عالی صلح و آدرسهای غیررسمی دیگر، صدها میلیون دالر در راستای مصالحه به مصرف رسانیده و قربانیهای سنگینی در این راه پرداخته است. اما تا حالا هیچ دستآوردی قابل محاسبهیی کسب نکرده است.
برخی پژوهشگران معتقد هستند که کابل و واشنگتن ارادهیی برای ختم جنگ و موفقیت گفتوگوهای صلح ندارند. آنها تداوم جنگ در افغانستان را به سود امریکا و شرکایش در کابل میدانند. اما برخی دیگر چنین نگاهی را «توهم توطیه» میپندارند و باور دارند که دولت افغانستان اهرمهای فشار لازم برای کشانیدن پای طالبان به مذاکرات صلح ندارد. دستۀ دوم باورمند هستند که پاکستان از طالبان به حیث یک ابزار در سیاست خارجی خویش استفاده میکند و حاضر نیست به سادهگی این ابزار سودآور و کم هزینه را از دست بدهد. آنها همچنان باور دارند که دیگر نمیتوان طالبان را به عنوان گروهی یک دست و منسجم ارزیابی کرد. اکنون این گروه مخالف مسلح به شاخههای متعددی تقسیم شده و هر شاخه با کشورهای مختلف در منطقه و جهان رابطه و تماس دارد.
با این حال، ناکامی مذاکرات صلح، به معنای طولانیشدن جنگ و منازعۀ طاقتفرسا در افغانستان است؛ چیزیکه روسها از آن میهراسند. به همان پیمانهیی که تداوم جنگ برای برخی کشورها سودآور است، برای برخی دیگر مایۀ نگرانی و تشویش و زیان میباشد.
بیاعتمادی روزافزون و گسترش جنگ سبب شده است که روسیه به بازیگر فعال و تأثیرگذار در جنگ و صلح افغانستان تبدیل شود. نفوذ روسیه در درون گروه طالبان، روابط روسیه با پاکستان و برخی دیگر از کشورهای تأثیرگذار منطقه، نقش مسکو را در جنگ و صلح افغانستان به گونۀ قابل توجهی افزایش بخشیده است. روسها در میان چهرههای سیاسی داخل افغانستان نیز تأثیر قابل ملاحظه دارد.
با این حساب، دولت افغانستان میتواند با درک نگرانیهای روسیه و با حرمتگذاشتن به منافع مشروع کشورهای منطقه، از روسیه، چین، هند و ایران در روند گفتوگوهای صلح مدد بجوید. البته این مسأله نیازمند تصمیمگیریهای مستقلانۀ کابل در قضایای منطقهیی میباشد. افغانستان همزمان با روابط تنگاتنگ و استراتژیک با ایالات متحدۀ امریکا میتواند با روسیه و دیگر کشورهای قدرتمند منطقه نیز روابط دوستانه و نزدیک داشته باشد. چنانچه در پانزده سال گذشته نیز چنین بوده است. تأمین چنین رابطۀ دو سویه کار دشواری نیست؛ زیرا مسکو و واشنگتن برخلاف بسیاری از مناطق دیگر در افغانستان، یکسری اهداف و منافع مشترک دارند. به همین دلیل، روسیه در یکونیم دهۀ گذشته در جنگ امریکا با هراسافگنان در افغانستان به گونهیی سهم داشته و حمایت کرده است.
افغانستان با روی دستگرفتن دیپلوماسی نرم و هوشمندانه میتواند منافع متضاد و متقابل ایالات متحده امریکا و فدراتیف روسیه را به منافع مشترک تبدیل کند. اما متأسفانه چنین سیاستی در کابل به مشاهده نمیرسد. افغانستان نباید زمینۀ حمایت روسیه از پاکستان را افزایش ببخشد. چنانچه پس از فشارهای پسین ایالات متحده بر اسلامآباد، این کشور به روسیه و چین متوسل شده است. روسیه در منطقه از نفوذ و ظرفیت بزرگی برخوردار است. کابل میتواند از یک سو از هزینۀ این ظرفیت در راستای تقویت دشمنانش جلوگیری کند و از سوی دیگر در راستای منافع ملی و صلح و ثبات در جغرافیای خویش بهره ببرد.
پس از سه سال از عمر حکومت وحدت ملی، یک بار دیگر اجماع نسبی در منطقه در پیوند به صلح افغانستان شکل گرفته است. کابل میتواند از اجماع شکل گرفته به وجه احسن استفاده کرده و زمینۀ گفتوگوهای بینالافغانی را فراهم سازد.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|