|
صفحه اول/ |
چشماندازی به آیندۀ افغانستان
/19.3.2017
وضعیت افغانستان با گذشت زمان پیچیده و مبهم میگردد. جنگها و کشمکشهای سیاسی به گونۀ روز افزون افزایش مییابد و نهادهای دولتی هم با بحران مشروعیت مواجه گردیده و آینده نیز تاریک و در هالۀ ابهام قرار دارد.
رهبران دولت وحدت ملی افغانستان در آغاز مأموریت خویش، برخی تعهدات و وعدههایی به مردم و جامعۀ جهانی سپرده بودند که تا کنون بخشی از آن را عملی نتوانستهاند.
برخلاف موعد توافقنامۀ سیاسی تشکیل حکومت وحدت ملی، اصلاحات انتخاباتی نیمهتمام باقی مانده است؛ لویهجرگۀ قانون اساسی برگزار نشده و با گذشت بیشتر از دو سال از عمر دورۀ شانزدهم پارلمان، تاریخ برگزاری انتخابات پارلمانی نامشخص میباشد. انتخابات شوراهای ولسوالی - که برای برگزاری لویه جرگه با اهمیت میباشد - نیز تدویر نیافته است.
از یک سو بحران مشروعیت سیاسی و اجتماعی و از جانب دیگر، گُسترش روز افزون نا امنی و خشونتها نگرانیها را نسبت به آیندۀ این کشور بالا برده است. نزدیک به دو ونیم سال از عمر حکومت وحدت ملی میگذرد؛ اما هیچ برنامهیی به منظور برگزاری انتخابات پیشروی ریاست جمهوری وجود ندارد.
با این وضع، تحلیلها بر این است که احتمالاً به دلیل ناامنیها و نبود امکانات و هزینههای لازم، انتخابات آیندۀ ریاستجمهوری با تأخیر برگزار شود. عدهیی از منتقدان باور دارند که رهبران حکومت ارادهیی به برگزاری انتخابات ندارند.
افغانستان در حال حاضر با چالشهای بیشماری دستوپنجه نرم میکند.
افزایش نا امنیها
نا امنی در یکونیم سال پسین در افغانستان افزایش یافته و شمار تلفات نیروهای امنیتی این کشور به مراتب بیشتر شده است. بر بنیاد گزارش نهادهای بینالمللی، دولت افغانستان به 40 درصد جغرافیای خویش حاکمیت ندارد. هرچند برخی منابع این رقم را 50 درصد و حتا بیشتر از آن میدانند. پس از مرگ رهبران طالبان انتظار میرفت، این گروه تضعیف گردد و به حاشیه رانده شود؛ اما برعکس طالبان با گذشت زمان قدرتنمایی کردند و به مبارزۀ مستقیم و رویاروی با نیروهای افغانستان پرداختند. طالبان - به استثنای بخش کوچک مرکز ولایت- بر جغرافیای ولایاتی مثل هلمند، ارزگان و برخی مناطق در شمال افغانستان کنترل دارند.
اکنون، تنها طالبان نیستند که با دولت افغانستان مبارزۀ مسلحانه میکنند، بلکه داعش نیز به عنوان یک گروه تروریستی جهانی، فکر تسلط و صفآرایی در میدان افغانستان را در سر میپروراند. نبرد داعش در افغانستان بیشتر رویکرد فرامنطقهیی دارد و عمدتاً متمرکز به کشورهای آسیای مرکزی و روسیه میباشد.
اما باورها بر این است که داعش به لحاظ فکری، قومی و اجتماعی در افغانستان استقبال نخواهد شد. حتا جریانهای افراطی مثل طالبان با این گروه مخالف هستند. از داعش تصویر بسیار زننده و نفرتانگیزی در جامعۀ افغانستان وجود دارد. با وجود اینکه داعش در برخی مناطق سر برآورده است، اما به نظر نمیرسد همانند طالبان بتواند در لایههای اجتماعی افغانستان نفوذ کند. زیرا در تضاد با نشنلیزم افغانی است.
البته افغانستان برای جلوگیری از رشد و سربازیگیری داعش نیازمند همکاری جامعۀ بینالملی است. جنگجویان خارجی در افغانستان بیشتر از طالبان متمایل به داعش هستند. بنابراین، کشورهای بزرگ به ویژه امریکا و روسیه باید در برابر داعش مبارزۀ مشترک، مصمم و پیگیر داشته باشند و به تفاهم برسند. ارادۀ کابل نیز در زمینۀ نابودی هراسافگنان داعش اهمیت بنیادین دارد.
چشماندازی به انتقال سیاسی
فضای سیاسی افغانستان همچنان "انتخاباتی" است. در شرایطیکه هنوز پسلرزههای انتخابات پرتنشِ 2014 باقی است، بحث انتخابات پارلمانی و شورای ولایتی، سرخط خبرهای افغانستان شده است. از چندسال بدینسو، اذهان عمومی در افغانستان درگیر "انتخابات" بوده است.
مسلم است که احزاب سیاسی، نهادهای سالم انتخاباتی و حق تعیین سرنوشت و حاکمیت مردم از پیشنیازهای یک نظام مردمسالار میباشد. اما به نظر میرسد در زمینۀ توسعۀ سیاسی و حضور احزاب سیاسی ملی و نیرومند در پانزده سال پسین کارهای در خور صورت نگرفته است.
انتخابات افغانستان همواره با چالش و بحران مواجه بوده است. انتخابات گذشتۀ ریاست جمهوری افغانستان را تا مرز یک جنگ تمامعیار داخلی به پیش برد. با وجود تجربههای تلخ گذشته دولت وحدت ملی برای جلوگیری از تکرار تنشهای سیاسی- انتخاباتی کاری نکرده است.
بر بنیاد قانون اساسی، دولت افغانستان باید انتخابات ریاستجمهوری را در سال 2019 برگزار کند و قدرت را به گونۀ مسالمتآمیز انتقال دهد. اگر به دلایل سیاسی، اقتصادی و امنیتی زمینۀ برگزاری انتخابات مساعد نباشد، وضعیت برای افغانستان "فاجعهبار" تمام خواهد شد.
برخی پژوهشگران پیشبینی میکنند که اگر حکومت آینده از طریق لویه جرگه، ادارۀ موقت و یا هم روشهای غیردموکراتیک روی کار آید، بحران دامنگیرتر و هرج و مرج گسترده خواهد شد. با این وضع، تنها راه پیش روی دولت برگزاری انتخابات است. اما برگزاری انتخابات در شرایطیکه 60 درصد جغرافیای افغانستان با خشونت و نا امنی مواجه است، کار آسانی نخواهد بود. بنابراین، پیشبینی میشود بحران سیاسی در 2019 وسعت یابد.
در پانزده سال پسین حکومتهای افغانستان از طریق انتخابات روی کار آمد؛ اما از نداشتن مشروعیت لازم رنج میبرد. اتهامات گستردۀ تقلب در چند دوره انتخابات پایههای اجتماعی و عمومی نظام را سست کرده است. با این حال، اگر قرار باشد در آینده حکومتی روی کار آید که از قاطبۀ مردم نمایندهگی نکند، بحران همهگیر خواهد شد. حکومتیکه از راههای غیر انتخابات روی کار آید، برای گروههای سیاسی، جریانهای اپوزیسیونی و مخالفان نظامی کشور، دلیل و استدال خوبی برای مقابله با دولت شکل خواهد گرفت.
در توافق نامۀ تشکیل حکومت وحدت ملی بر تغییر نظام سیاسی این کشور تأکید شده بود. ناظران معتقدند که یک راه عمدۀ جلوگیری از هرج و مرج سیاسی تغییر نظام سیاسی و ایجاد صدارت در این کشور میباشد. تغییر نظام هم وابسته به برگزاری انتخابات پارلمانی، شورایهای ولسوالی و لویه جرگه است. با تغییر نظام سیاسی، احتمالاً کشمکشهای انتخاباتی نیز فروکش خواهد کرد.
به هرو، تحت هر شرایطی، جامعۀ جهانی و رهبران سیاسی افغانستان باید از فروپاشی سیاسی در این کشور جلوگیری کرده و بقای نظام را تضمین نمایند.
تعامل با منطقه و جهان
وضعیت افغانستان به گونۀ مستقیم متأثر از تحولات جهانی است. افغانستان در پانزده سال پسین بیش از حد متکی به جامعۀ جهانی به ویژه امریکا بوده است. در مناسبات حاکم سیاسی در افغانستان در یک دهه و اندی کمتر جایگاهی به کشورهای تأثیرگذار منطقه قایل بودهاند. روابط افغانستان با کشورهای منطقه تحت تأثیر روابط امریکا با این کشورها تنظیم و مدیریت شده است. این مسأله، عامل اصلی ناخشنودی کشورهای منطقه بوده است.
پژوهشگران پیوسته تأکید کردهاند که افغانستان باید در سیاست خارجی خویش جانب بیطرفی را رعایت کند و زمینۀ مداخلات و دستاندازیهای کشورهای بیرونی را در امور خویش فراهم نسازد.
جابجایی قدرت در امریکا امیدهای تازهیی را به وجود آورده تا مگر واشنگتن رویکرد و سیاست خویش را در قبال کشورهای منطقه تغییر دهد و از این طریق به بهبود وضعیت در افغانستان کمک نماید.
گسترش همکاریها با کشورهای منطقه میتواند به بهبود وضعیت در این کشور بیانجامد.
از سوی دیگر، چگونگی مناسبات افغانستان با کشورهای منطقه و جهان به گونۀ مستقیم به اقتدار داخلی دولت بستگی دارد. به میزانیکه دولت در افغانستان تقویت پیدا کند، زمینۀ جنگهای نیابتی کم خواهد شد.
اگر دولت قوی باشد، ابزارهای نفوذ کشورهای منطقه و جهان، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خواهد بود. کشورها تلاش خواهند ورزید برای تأثیرگذاری در انتخابات با نیروهای سیاسی قدرتمند داخلی ارتباط داشته باشند. اما اگر افغانستان به سمت فروپاشی پیش برود، ابزارهای نفوذ بیشتر اطلاعاتی، نظامی و جنگی خواهد بود.
زعامت سیاسی آیندۀ افغانستان
افغانستان بیشتر از هر چیزی از نداشتن رهبری یکپارچه، قدرتمند و با نفوذ رنج میبرد. به همین دلیل، جابجایی قدرت در این کشور پیچیده و غیرقابل پیشبینی است.
رهبری کنونی افغانستان تلاش ورزیده است تا کنترل نهادهای انتخاباتی را به دست داشته باشد. این مسأله هشداری است به آنانیکه رویای رسیدن به قدرت سیاسی از مجرای انتخابات را در سر میپرورانند.
با این وضع، به نظر میرسد چهرههای مطرح انتخابات آیندۀ ریاستجمهوری متشکل از دو تیم حاکم در قدرت خواهند بود. آنچه مایۀ نگرانی است، شفافیت پروسۀ انتخابات میباشد.
علیرغم نقش گروههای داخلی، تصمیمگیرندۀ اصلی در تعیین زعامت سیاسی افغانستان برعهده خارجیها بوده است. کشورهای منطقه و جهان نیز هر کدام در پی نفوذ در دستگاه سیاسی افغانستان میباشد. اما با وجود اختلافات کشورهای تأثیرگذارِ مثل امریکا، روسیه و چین، آنها در پی به قدرت رسانیدن گروههای تندرو، افراطی و رادیکال در افغانستان نیستند. همسایگان افغانستان دیدگاههای متفاوتی در این خصوص دارند. ایران علاقمند نیست که از گروههای افراطی حمایت کند. افراطیها بیشتر از هر کشور منافع ایران را صدمه خواهند زد. تهران ترجیح میدهد یک چهرۀ معتدل در انتخابات آیندۀ افغانستان روی صحنه بیاید.
اما پاکستان با توجه به استراتژی براندازانۀ خویش در افغانستان، علاقمند است که چهرههای سنتی، افراطی و تندرو وارد عرصه شوند. چون آنها قادر به مدیریت و کنترل کشور نخواهند بود و در نتیجه اهداف پاکستان تأمین خواهد شد.
|
Afghanistan.ru |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|