یادداشت: سید مهدی منادی، در سال 2013 به مرکز مطالعات استراتیژیک وزارت امور خارجة افغانستان پیوست. او در این مرکز بیشتر به مطالعات همکاری و همگراییهای منطقهیی پرداخته است. دارای لیسانس علوم سیاسی و ماستری در دو رشته روابط بینالملل و علوم سیاسی است. در کنار فعالیتهای پژوهشی، به تدریس مضامین روابط بینالملل و مطالعات تروریسم پرداخته است. منادی دارای تالیف و ترجمه کتابها و مقالاتی است که در ژورنالهای ملی و بینالمللی در حوزه همکاریهای منطقهیی و مطالعات تروریسم و شبکههای تروریستی به نشر رسیده است. مهمترین آثار وی ترجمه و تالیف شبکه اسلامگرایان در افغانستان، آسیای مرکزی و جنوب آسیا؛ تالیف کتاب نقش تروریسم در تحول امنیت بین الملل و ترجمه کتابِ به سوی همکاریهای موثر در جنوب آسیا میباشد. آقای مرادی در این مصاحبه از اهمیت همکاریهای منطقهیی و کنفرانس شانگهای میگوید. او عضویت پاکستان و هند را در شانگهای به سود افغانستان میداند. منادی از روسیه میخواهد در افغانستان سرمایهگذاری نماید. او باور دارد که روسیه صادقانهتر از امریکاییها در ساخت و ساز افغانستان نقش ایفا کردهاند.
افغانستان.رو: ممنون جناب استاد منادی که برای این مصاحبه وقت گذاشتید. کابل بر گسترش همکاریهای اقتصادی و سیاسی منطقهیی تأکید دارد. اهمیت این همکاریها چیست؟
قبل از اینکه به سوالات شما پاسخ دهم، باید بگویم من از دریچة اکادمیک و به عنوان استاد روابط بینالملل صحبت میکنم و صحبتهای من بیانگر پالسی کشورم نیست. پارادایم همکاریهای منطقهیی، پس از آنکه ناکارآمدی پارادایم ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم بیشتر شناخته شد؛ بیشتر اهمیت یافته است. همکاریهای منطقهیی و یا در نهایت، همگرایی منطقهیی، با توجه به الزامات فرهنگی، تاریخی و جبر جغرافیایی، بیش از هر زمان دیگر دولتها را مجبور به ایجاد و تقویت بازی برد- بردکرده است. از این رو، دولتها در منطقة آسیای میانه و فراتر از آن بر اساس برنامه شانگهای و در جنوب آسیا بر اساس برنامه سارک- که دو ضلع مهم سیاست خارجی افغانستان محسوب میشوند- تلاش برای اعتمادسازی و ایجاد میکانیزمهای موثر با هدف کاهش تهدیدات و افزایش فرصتها میان یکدیگر کرده اند. از این رو، طرح تقویت برنامههای منطقهیی برای افغانستان به علت داشتن موقعیت خاص سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی، به مثابه اهرم مکمل دیپلماسی فرامنطقهیی محسوب میشود. افغانستان قربانی چالشهای امنیتی و یا به عبارت دیگر قربانی تروریستهایی است که از منطقه، منافع داخلی و ملی افغانستان را تهدید میکند. تروریستهایی که از فتا، سینکیانگ، دره فرغانه و چچن در کنار طالبان همکاری کرده اند. بر اساس برخی از گزارشها مااز سوی نزدیک به 10 هزار تروریستی که از سینکیانگ، دره فرغانه و چچن به خاک افغانستان آمده اند، مورد حمله قرار گرفتهایم. در سوی دیگر مساله همکاریهای اقتصادی-ترانزیتی است که ما انتقال دهنده انرژی از آسیای مرکزی به جنوبی هستیم. مدیریت این دو موضوع را میتوان از طریق همکاریهای اقتصادی حل کرد.
افغانستان.رو: با توجه به تبادل دیدگاههایی که در کنفرانس شانگهای صورت گرفته است؛ مناسبات اقتصادی افغانستان با کشورهای آسیای مرکزی در حال گسترش است. کابل چندین توافقنامه مهم در بخش انرژی با کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان به امضا رسانیده است. این توافقها از چه جایگاهی برخوردار است.
افغانستان از یک سو دروازه امنیتی کشورهای آسیای مرکزی است و از سوی دیگر دروازه ترانزیتی و اقتصادی آسیای مرکزی به جنوب آسیاست. افغانستان نیز به آسیای مرکزی به عنوان یکی از پازلهای اقتصادی و ترانزیتی خویش مینگرد. برنامه اقتصادی مانند، کاسا 100، تاپی در حوزه انتقال انرژی به آسیای جنوبی و راه آهن پنج جانبه و راه لاجورد به عنوان کریدور ترانزیتی به آسیای غربی و اروپا، افغانستان را به آسیای مرکزی و آسیای مرکزی را به جنوب آسیا متصل کرده که حتی میتواند موجب بازتعریف مفاهیم منطقهیی در مناطق مانند آسیای مرکزی و جنوبی میشود. به عبارت دیگر وابستگی اقتصادی میان آسیای مرکزی و جنوبی نه تنها معمای اینکه افغانستان جزء کدام منطقه است را افزایش میدهد، بلکه مرزهای جغرافیایی این دو منطقه را نیز کم رنگ میکند و بیش از هر زمان دیگر وابسته میسازد.
افغانستان.رو: افغانستان به لحاظ اقتصادی به گونة یکجانبه وابسته به پاکستان بوده است. اما به نظر میرسد درهای تازهیی به روی بازرگانان افغانستان گشوده است. مهترین راههای بدیل به بنادر پاکستان چیست؟
اولین نکتهیی که باید گفته شود، بنادر که در شمال و غرب افغانستان در حال تقویت است، به مثابه مکمل بنادر و گذرگاههای شرق و جنوب شرق به شمار میروند، نه بدیل و یا جایگزین یک دیگر. هر گذرگاه ترانزیتی افغانستان کالاهای خاصی را تبادله میکند و با جغرافیای خاصی مرتبط میشود که دیگر گذرگاههای ترانزیتی افغانستان نمیتواند آن نیاز افغانستان را مرفوع سازد. از این رو گذرگاههای ترانزیتی جدید، نمیتوانند جایگزین شوند، بلکه میتوانند برخی از نیازمندهای مکمل مردم افغانستان را مرفوع سازند. بر این اساس افغانستان به عنوان کشوری حساس که از لحاظ جغرافیایی میتواند مناطق مختلف را با یکدیگر متصل بسازد، تلاش میکند به مثابه یک شاهراه ترانزیتی، هویت پیدا نماید. یکی از مهمترین میکانیزمهای حل بحران امنیتی و مقابله با تروریسم، برنامههای ایجابی اقتصادی- ترانزیتی است. برنامهای ایجابی در مقایسه با برنامههای سلبی و امنیتی که تنها از طریق جنگ عمل میکند، نمیتواند همکاریهای کشورهای منطقه جلب نماید. بنابراین اقتصاد، تنها کارکرد اقتصادی برای ما ندارد، بلکه کارکرد امنیتی نیز دارد. در کنار این مباحث برنامه یک کمربند و یک راه چین و دو کریدور کاشغر، گوادر و آسیای مرکزی آن نیز تاثیر مستقیم بر گذرگاههای ترانزیتی افغانستان دارد که مسیر دستیابی ما را به اروپا، خاورمیانه و افریقا فراهم میسازد. این کریدور به مثابه متغیر مستقل گذرگاهای شمال، جنوب و جنوب شرق ما را تحت تاثیر قرار داده و سهولتهای بیشتر برای آنها ایجاد میکند.
افغانستان.رو: کشورهای آسیای مرکزی چه جایگاهی در سیاست خارجی افغانستان دارند و کابل برای گسترش مناسبات خویش با این کشورها چه برنامههایی دارد؟
آسیای مرکزی، یکی از پازلهای مکمل سیاسی، اقتصادی و امنیتی ما برای جنوب آسیا و غرب آسیا به شمار میرود. کشورهای آسیای مرکزی، جایگاه و نقش سیاستهای بازیگران غرب آسیا، مانند ایران و جنوب آسیا، مانند پاکستان را در مقابل ما توازن میبخشد. به عبارت دیگر آسیای مرکزی اهرم توانبخش ما برای آسیای جنوبی و غربی است. از این رو افغانستان تلاش میکند در تعامل خود با کشورهای جنوب و غرب اش، جایگاه آسیای مرکزی را افزایش دهد. بر اساس چنین دیدگاههای افغانستان بیشتر تلاش میکند وارد دیپلماسی چند جانبه شود. افغانستان در تعامل با کشورهای منطقه دو سیاست دو جانبه و چندجانبه را جستجو میکند. اگرچه دیپلماسی دو جانبه بیشتر جنبه عملی داشته و نتایج آن زودتر در دسترس بوده است. با این حال واقعیتها و اولویتهای منافع کشورهای منطقه نشان میدهد که اهمیت و موثریت دیپلماسی چند جانبه منطقهیی نیز در حال گسترش است. یکی از مهمترین نتایج دیپلماسی چند جانبه، تقویت دیپلماسی همکاری با وجود اختلافات و حتی تعارضات میان کشورهای منطقه است. ما از عضویت رسمی پاکستان و هند در سازمان همکاریهای شانگهای خرسندیم. دلیل این امر، بیشتر به نقش موازنه بخش شانگهای بر پاکستان و هستند. عضویت این دو بازیگر جنوب آسیایی، با وجود اینکه در برخی موارد موجب تهدید منافع ملی افغانستان میشود، اما منافع سرشاری برای افغانستان میتواند به همراه داشته باشد. عضویت رسمی پاکستان در شانگهای، میتواند یک اتحاد دومنظوری پنداشته شود که در نتیجه آن از یک سو از سیاستهای حمایت گرایانه پاکستان از تروریسم تا حدی جلوگیری میشود و از سوی دیگر الزاماتی بیشتری را برای همکاریهای صادقانه پاکستان ایجاد میکند. همچنین عضویت این دو کشور، میتواند موثریت نفوذ میکانیزمهای شانگهای را در حل معضله کشمیر افزایش دهد. در صورت حل معضله کشمیر و بهبود روابط، سناریوی انتقال انرژی از آسیای مرکزی به آسیای جنوبی از طریق افغانستان بیشتر تقویت مییابد.
افغانستان.رو: راههای ابریشم و لاجورد در گسترش روابط اقتصادی افغانستان با کشورهای آسیای مرکزی و روسیه چه اهمیتی دارد؟
راه ابریشم چین و کریدور چین به اروپا، خاورمیانه و افریقا، از طریق آسیای مرکزی به صورت سخت افزاری و نرم افزاری برای افغانستان اهمیت فراوانی دارد. با توجه به اینکه در امتداد راه ابریشم چین، گفتگوهای دیپلماتیک و گسترش ارتباطات نهادهای دولتی از جمله الزامات راه ابریشم است، اهمیت دیپلماسی چندجانبه با محوریت اقتصاد و یا اقتصاد امنیتی بیش از هر زمان دیگر افزایش مییابد. در سوی دیگر، در امتداد سرمایهگذاریهای هند و ایران در بندر چابهار و اتصال افغانستان به این بندر گذرگاه ترانزیتی غرب افغانستان به سمت دریا و خلیج فارس را فعال میسازد. بندر چابهار که از جمله نزدیکترین راهها به دریا محسوب میشود که زمینه اتصال هند را با کشورهای آسیای مرکزی فراهم میسازد. تحقق این برنامههای ترانزیتی و تجاری، از یک سو کشورهای آسیای مرکزی را به بازارهای جهانی نزدیک میکند و از سوی دیگر کشورهای منطقه را به آسیای مرکزی متصل میسازد. در فرایند این همبستگی و پیوستگی افغانستان به عنوان یک شاهراه ترانزیتی اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد و کشورهای منطقه به سمت همکاری و همگرایی متمایل خواهند شد و معادلات سیاسی- امنیتی به معادلات اقتصادی تحول خواهد یافت. با گسترش همکاریها، نقش روسیه به بازیگر امنیتی در آسیای مرکزی بیشتر میشود و روسیه خواهان نقش بیشتر در مسایل امنیتی با محوریت مبارزه با تروریسم در آسیای مرکزی میشود. این موضوع نیز به نفع افغانستان خواهد بود، افغانستان میتواند در امر مبارزه با تروریسم از روسیه حمایتهای بیشتری دریافت کند. افغانستان در عین حال در امتداد تحقق برنامه راه ابریشم چین و راه لاجورد؛ افغانستان بیشتر با کشورهای منطقه و راههای ترانزیتی و تجاری کشورهای منطقه همگرا میشود.
افغانستان.رو: پس از روی کار آمدن حکومت وحدت ملی، سفرهای مقامهای امنیتی و سیاسی افغانستان به روسیه افزایش یافته است. این سفرها به چه هدفی صورت میگیرد؟
مقام حکومت وحدت ملی افغانستان به نقش مکمل روسیه در کنار امریکا باور دارند. مقامات افغان، از آن جهت بیشتر به سمت روسیه متمایل شده اند که ریشههای تروریسم در کل منطقه مانند دره فرغانه، چچن، فتا، سینکیانگ و کشورهای خاورمیانه پراکنده شده است و بر این اساس بر این باورند که مبارزه با آن نیازمند همکاری کشورهای منطقهیی و فرامنطقه است. افغانستان بستر همکاری میان قدرتهای جهانی برای مبارزه با تروریسم به جای رقابت و تعارض است. بنابراین همانطور که روسیه و امریکا در برخی از حوزهها مانند مبارزه با مواد مخدر و فروش تسلیحات با یکدیگر همکاری کردهاند، میتوانند نقش مکمل برای یکدیگر در امر مبارزه با تروریسم ایفا نمایند. روسیه میتواند برای تامین امنیت خویش در یک بازی برد برد با افغانستان در کنار امریکا در نزدیکی دروازه امنیتی آسیای مرکزی همکاری کند. این همکاری هم در امتداد منافع ملی روسیه، شانگهای و امنیت دسته جمعی در این حوزه است.
افغانستان.رو: برخی چهرههای سیاسی مدعی هستند که در پانزده سال اخیر از گسترش حضور روسیه در بخشهای مختلف در افغانستان جلوگیری صورت گرفته است؛ باور شما در این زمینه چیست؟
فکر میکنم پاسخ این سوال بیشتر در چشمانداز روسیه و امریکا نسبت به یکدیگر در افغانستان ارتباط داشته باشد. این دو قدرت تا حدی با رویکرد کمتر اعتمادآمیز و یا بیشتر احتیاطآمیز به یکدیگر در خاک افغانستان می نگریستهاند. مقامات افغان این موضوع را در نظر گرفته و نگران تبعات منفی این چشمانداز بوده و همواره تلاش برای دفع تبعات منفی این چشمانداز داشتهاند. با این حال به نظر میرسد که مقامات حکومت وحدت ملی افغانستان، نقش فعالتر در قناعت دادن دو کشور برای همکاریهای امنیتی با افغانستان داشته اند. مقامات افغان در تلاش اند تا بتوانند، تمامی کشورهای منطقه را قانع سازند که مجموعه امنیتی خُرد نوینی با محوریت تروریسم و گسترش تعارض میان جریانهای ضد ساختاری و ساختاری در حال شکلگیری است. تروریسم نه تنها به مثابه یک ایدئولوژی بلکه به مثابه میکانیزم خشونت محور در میان جریانهای فروملی و فراملی ضد ساختاری در حال افزایش است. از این رو همکاری در مبارزه با تروریسم؛ به عنوان تامین منافع حیاتی و امنیتی در درون مرزهای خویش تلقی میشود.
افغانستان.رو: روسیه در چه زمینههایی میتواند به گسترش همکاریهایش با افغانستان بپردازد؟
به نظر میرسد که روسیه میتواند در حوزههای مختلف اقتصادی و امنیتی نقش موثر داشته باشد. نقش روسیه در افغانستان و در حوزه امنیتی، با توجه به حضور امریکا در افغانستان؛ بیشتر باید تاثیر گذار بر نیروهای امنیتی افغان باشد. حمایتهای تسلیحاتی روسیه به نیروهای امنیتی افغان، میتواند دروازه امنیتی آسیای مرکزی را مستحکمتر نماید و مانع از تقویت جریانهای تروریستی آسیای مرکزی مانند جنبش اسلامی ازبکستان، جنبش ترکستان شرقی و .... گردد. در سوی دیگر مردم افغانستان نسبت به حمایتهای زیر بنایی روسها نگرش مثبت دارند. ساختمانهایی که از زمان روسیه در افغانستان باقی ماند، این نگرش را در ذهن مردم ما تقویت کرده است که روسها صادقانه تر از امریکاییها در ساخت زیر بناها عمل کرده اند. از این رو انتظار میرود، روسیه در حوزه زیر بناهای اقتصادی افغانستان، به جای کمکهای بلاعوض سرمایهگذاری کند، روسها قدرت ریسک به مراتب بالا تر از چینیها را دارند. در سیاستهای حکومت وحدت ملی افغانستان تلاش صورت میگیرد تا کمکهای بلاعوض به سرمایهگذاری تبدیل شود. بنابراین در کنار حمایتهای تسلیحاتی از نیروهای امنیتی افغان، مردم افغانستان انتظار دارند، تا روسیه در حوزه زیر بناها در افغانستان سرمایهگذاری نمایند. در جمله پایانی باید بگویم، افغانستان فرصت خوبی است تا قدرت های منطقهیی و فرا منطقهیی با یکدیگر همکاری نمایند. همانطور که افغانستان فرصت خوبی برای همکاری چین و امریکاست، فرصت خوبی برای همکاری روسیه، ایران و هند با امریکاست، البته با در نظر داشت این امر که هیچ کدام جایگزین دیگری نیست، بلکه همه مکمل یکدیگرند.