عبدالجبار قهرمان از جنرالان سابقهدار ارتش افغانستان است. در سال 1369 رتبۀ جنرالی خویش را از حکومت وقت گرفته و فرمانده لوای جنوب بوده است. به قول خودش در عملیاتهای ارتش در اکثریت ولایات افغانستان حضور داشته است. جنرال قهرمان چند سال به عنوان نماینده مردم هلمند در پارلمان کار کرده است. او از چهرههای نزدیک به اشرف غنی رییسجمهور افغانستان میباشد. اخیراً پس از وخیمشدن اوضاع در هلمند، رییسجمهوری افغانستان آقای قهرمان را به منظور مدیریت جنگ به هلمند فرستاد. قهرمان سه ماه به عنوان نماینده رییس جمهور به مدیریت نیروهای امنیتی کشور در هلمند پرداخت. طالبان در ماههای اخیر تلاشهای زیادی به خاطر تصرف لشکرگاه مرکز ولایت هلمند کردند. اما این جنرال سابقهدار مدعی است که از سقوط هلمند جلوگیری کرده است. آقای قهرمان میگوید که هلمند پایتخت طالبان است و از همین ولایت نیروی بشری آنها تأمین و اکمال میشود. دربارۀ وضعیت امنیتی افغانستان با آقای قهرمان مصاحبه کردهایم که اینک میخوانید:
افغانستان.رو: سپاس ویژه جناب قهرمان که زمینۀ این مصاحبه را فراهم ساختید. هلمند چندی پیش در آستانۀ سقوط قرار گرفت. طالبان تا مرکز این ولایت پیشروی کردند و رییس جمهوری شما را به منظور مدیریت نیروهای امنیتی به این ولایت فرستاد. وضعیت کنونی هلمند چگونه است؟ چه ولسوالیهایی در کنترل مخالفان مسلح دولت قرار دارد؟
من سه ماه مأموریتِ جنگ هلمند را بر عهده داشتم. در روزهای پیش مخالفان مسلح چند عملیات غافلگیرانه داشتند. برخی مناطق و پاسگاهها را تصرف هم کردند؛ اما دوباره منسوبان امنیتی با واردکردن تلفات گسترده به مخالفان مناطق از دست رفته را پس گرفتند.
هلمند یک منطقه بسیار استراتژیک است. این ولایت برای طالبان هم از اهمیت بالایی برخوردار است. آنها اگر در هلمند دست بالا داشته باشند، میتوانند در کل جنوب غرب مسلط شوند. اگر جنوب غرب ناامن بود، کل افغانستان هم در بیثباتی قرار خواهد گرفت.
هلمند با دو مملکت ( ایران و پاکستان) هم سرحد است. این دو کشور نیت خوب ندارند و همیشه در بدبختی مردم افغانستان خوشبختیهای خود را جستجو کردهاند. مرز دراز و صعبالعبور سبب شده است که در مقاطعی این ولایت از کنترل خارج شود. هلمند حتا در دورۀ داوود خان و ظاهر شاه هم غیرقابل کنترل بود. در عین حال، در شرایط فعلی امکاناتی که لازم است در اختیار نیروهای امنیتی قرار ندارد تا بتوانند به گونۀ صد درصدی امنیت را در این منطقه تأمین کنند.هلمند یک اراضی بسیار کلان است و برای جنگهای چریکی کاملاً فراهم میباشد.
در مجموع، این عوامل دست به دست هم داده و در هلمند جنگ را برای همیش شعلهور ساخته است.
در جنگ هلمند قاچاقبران مواد مخدر هم نقش دارند. نیروی انسانی مخالفان از مردم محل متشکل است و به همین دلیل هلمند را باید پایتخت طالبان تلقی کرد. تمام اکمالات و نیروی بشری طالبان از هلمند تأمین شده و مدیریت میگردد. در هلمند تقریباً 50 درصد اراضی در کنترل طالبان است و 50 درصد دیگر تحت کنترل حاکمیت قرار دارد. اما شخص رییسجمهوری سخت تلاش دارد که وضعیت در هلمند دوباره به کنترل در آید. به همین دلیل یک پرسونل کلان نظامی را به هلمند اختصاص دادند. ولی بدبختانه مشکل هلمند نبود مدیریت است. مسوولان نتوانستند از امکانات دست داشتۀ شان استفاده کنند. اکنون حکومت مرکزی در تلاش است که وضعیت هلمند را تحت کنترل در آورد. مخالفان هم به اندازهیی نیستند که قابل مهار نباشد. در این روزها، مخالفان مسلح در اذهان مردم کوبیده شدند. مردم متوجه شدند که این جنگ عقیدتی و ایدیولوژیک نیست. مردم میدانند که این جنگِ بیگانهها است و به سودشان نمیباشد.
به هر رو، من در سه ماه از سقوط هلمند جلوگیری کردم. قوتها را دوباره متمرکز ساختم و تشویش مردم را از فروپاشی این ولایت رفع کردم.
افغانستان.رو: جناب جنرال، شما از کمبود تجهیزات و نقش قاچاقبران در بحران این ولایت یاد کردید و اینکه 50 درصد هلمند در کنترل طالبان قرار دارد. این درحالی است که در پانزده سال اخیر نیروهای خارجی به ویژه انگلیسها در این ولایت حضور گسترده داشتند. نیروهای خارجی نخواستند و یا نتوانستند امنیت را به این ولایت برگردانند؟
تأمین امنیت برای خارجیها مشکل است. آنها دوست و دشمن را تفکیک کرده نمیتوانند. نقصِ هلمند در مدیریت افغانی است. به حضور خارجیها اصلاً ضرورتی وجود ندارد. سه ماهی که در هلمند بودم، وضعیت این ولایت را از لحاظ اوپراتیفی بررسی کردم. وضعیت اوپراتیفی متشکل از سه نکته میباشد: یکی قوت دوست و دشمن. دوم محیط و اراضی و سوم مردمیکه در آن جغرافیا زندگی میکنند. شناخت از این سه نکته کار کوتاه مدت نیست؛ اما به دلیل اینکه من شناخت کافی از اراضی داشتم، به زودی توانستم فهم کافی از جنگ پیدا کنم.
اگر حکومت مرکزی توانست مدیریت شایسته را در هلمند ایجاد کند، نیازی به حضور امریکاییها، انگلیسها و غیره در هلمند نیست. ما قادر هستیم با امکانات دست داشتۀ خویش وضعیت را به کنترل در آوریم. خارجیها از جهات مختلف نمیتوانند در راستای تأمین امنیت موثر واقع شوند. چون مردم با خارجیها همکاری نمیکنند. بسیار سخت است که مردم هلمند را متقاعد به همکاری با خارجیها سازیم. اما مردم حاضر میشوند با نیروهای داخلی همکاری کنند.
من یک نکته را خدمت عرض کنم؛ با زور و توپ و تانگ و تفنگ و طیاره نمیتوان امنیت را تأمین کرد. شاید برای یک مقطع بتوان این کار را کرد؛ اما این یک کار کوتاه مدت است. به همین دلیل، تا روی اذهان مردم کار نشود و فکر عوض نگردد، خارجیها نمیتوانند کاری کنند. خارجیها نمیتوانند مستقیماً با مردم در تماس شوند. اگر خارجیها با تانک و توپ میتوانستند کاری کنند، باید در پانزده سال دستآوردی میداشتند.
افغانستان.رو: شما حضور خارجیها را در جنگ بینتیجه میدانید؛ اما به همین تازهگیها نیروهای خارجی باردیگر در هلمند مستقر شدند. وقتی حضور آنها موثر نیست؛ حکومت افغانستان چرا به مستقرشدن دوبارۀ آنان موافقت کرده است؟
تا دستیابی به مدیریت شایستۀ داخلی، برای موقت حضور آنها ضرورت است. باید از حضور و امکانات لوژستیکی خارجیها استفاده صورت گیرد. چند روز پیش وقتی وضعیت در هلمند خراب شد؛ خارجیها با کمک هوایی و زمینی خویش توانستند دوباره قوای افغانی را یاری رسانند و طالبان را شکست دهند.
افغانستان.رو: داعش به شکل گستردهیی در شرق افغانستان نفوذ کرده است. چند روز پیش شاهد یورش گروهی آنها به یکی از ولسوالیهای ننگرهار بودیم. حضور داعش مایۀ نگرانی دولت افغانستان نیست؟
من به یک مسأله باور کامل دارم؛ اگر نظام بتواند مدیریت خود را سالم بسازد و شایستهسالاری را در نیروهای امنیتی نهادینه کند و از خوشساختن گروهها و شخصیتها خودداری ورزد و افراد مسلکی و متعهد را در رأس قرار دهد، گروههاییکه به نام این و آن در برابر دولت میجنگند، شکست خواهند خورد. رهبری نظامی و امنیتی باید به افراد صاحب مسلک و لیاقت سپرده شود. تشکیل فعلی نیروهای امنیتی و امکانات و تجهیزات آنها به مراتب بیشتر از گروههایی است که در مقابل دولت میجنگند.
افغانستان.رو: در مورد حضور داعش. آیا این گروه میتواند در سراسر افغانستان نفوذ کند؟
اگر نظام بتواند خود را جمع و جور کند، قطعاً ممکن نیست که داعش در جامعه افغانستان نفوذ کند. ذهن مردم افغانستان برای پذیرش داعش آماده نیست. با اعمال و کرداریکه آنها از خود به نمایش گذاشتند، مردم حاضر به همکاری با آنان نخواهند شد. ولی این به قابلیتهای نظام برمیگردد. نظام باید مردم را به خود نزدیک سازد و زمینه را برای رفتن مردم به صفوف داعش و طالبان فراهم نسازد. با مشکلاتیکه فعلاً در بین سیاسیون وجود دارد، بستر برای همۀ گروهها به شمول داعش فراهم میشود که در بین مردم رخنه کنند و اوضاع را بحرانی سازند.
افغانستان.رو: جناب قهرمان، شما از ضعف در رهبری نیروهای امنیتی سخن میزنید. چرا رهبری نظام نمیخواهد در رأس نیروهای امنیتی چهرههای مسلکی، متخصص و کارکشته قرار گیرند؟
در افغانستان مشکلات فراوان است. در این جا چهل سال حوادثی رخ داده است که مردم را از هم دور ساخته است. حالا ضرورت است که مردم به یک فکر و ذهن بیایند. اینجا آدمهای زیادی وجود دارد که منافع شخصی خود را بر منافع کشور و مردم ترجیح میدهند. به همین دلیل، دولت نتوانسته در این عرصه دستآورد خوبی داشته باشد. درحالی که اشرف غنی و تیمش نهایت تلاش دارد که کار را به اهل کار بسپارد. ولی در مقابل آنها اشخاص بانفوذ قومی، تنظیمی، سیاسی و... موجود است که نمیگذارند غنی دست بالا داشته باشد.
افغانستان.رو: طالبان تبلیغات گستردهیی دربارۀ عملیات بهاریشان میکردند. این عملیات چنانچه تبلیغ میشد، گسترده و چالشبرانگیز بود؟
عملیات آنها تلفات و خرابیهای زیادی به دنبال داشت. اما قسمیکه آنها دل خوش کرده بودند و میخواستند که در جنگ دست بالا پیدا کنند، نتوانستند به اهدافشان برسند.
نیروهای خارجی به یک بارهگی بار سنگین جنگ را بر دوش نیروهای امنیتی افغانستان انداختند. 150 هزار نیروی خارجی با تجهیزات و امکاناتیکه داشتند، در همکاری با نیروهای امنیتی افغانستان با طالبان میجنگیدند، اما حالا نیروهایهای داخلی به تنهایی از پس این جنگ برآمدند. نیروهای امنیتی افغانستان تا اندازۀ زیادی پلانهای مخالفین را مهار کردند. در حقیقت نتیجهیی که مخالفان پلان کرده بودند، به دست نیاوردند.
افغانستان.رو: وضعیت جنوب و شرق افغانستان از سالها بدینسو بحرانی بود. اما در دو سال اخیر به شکل غیرقابل پیشبینی وضعیت در شمال کشور بحرانی شده است. طالبان بر بخشهایی از شمال مسلط شدهاند و هر از گاهی به گروگانگیری میپردازند. برخیها مدعی هستند که جنگ از جنوب به شمال منتقل شده است. باور شما در این زمینه چیست؟
من دربارۀ جنگ شمال آگاهی دارم. وضعیت به اندازهیی هم خراب نیست که مردم تبلیغ میکنند. جنگ در شمال خراب جلوه داده میشود. برخی شخصیتهایی در شمال هستند که میخواهند اوضاع را نا مطلوب گزارش دهند تا بتوانند قدرتشان را حفظ کنند. مشکلاتی که در شمال موجود است، قابل تشویش نیست. نا امنی شمال به سادگی قابل مهار است؛ به شرط این که رهبری تغییر کند. چهرههایی از نا امنی شمال "هیولا" جور کردهاند. من ضرور نمیبینم از آنها نام ببرم. جنگ شمال را من جنگ منافع اشخاص تلقی میکنم. این جنگ واقعی و حقیقی نیست.
افغانستان.رو: جناب قهرمان، اما واقعیت چیز دیگری است. چند ماه پیش شاهد سقوط ولایت مهم کندز بودیم. در روزهای اخیر اوضاع بغلان، کندز و فاریاب در شمال و شمالشرق بحرانی گزارش داده میشود. طالبان در مناطقی مسلط هستند و حتا در جادههای عمومی دست به گروگان گیریهای دستهجمعی میزنند. به نظر نمیرسد حضور طالبان در شمال یک شوخی سیاسی باشد.
اگر مردم فکر میکنند که کندز به خاطر امکانات نظامی و زور طالبان سقوط کرده است، غلط میکنند. شمار طالبانیکه شهر کندز را اشغال کردند، به 350 نفر نمیرسید. آنها از ضعف رهبری استفاده کرده و توانستند ولایت را تحت تصرف خود بیاورند، و با اشغال ولایت، امکانات کافی نظامی و تسلیحاتی نیز به دست آوردند. آنها با تصرف کندز بخشی از مردم را به طرف خود کشاندند. چون مردم فکر کردند که طالبان در حال پیروزی و پیشروی هستند. با تصرف کندز طالبان توانستند صفوف خود را تقویت کنند.
از لحاظ نظامی، امکاناتی که در کندز موجود بود و هست، اگر درست مدیریت شود وضعیت کندز به شکل بسیار ساده به حالت عادی بر میگردد.
افغانستان.رو: گفته میشود که سیستم بایمتریک یا دیتابیسِ نیروهای امنیتی در اختیار طالبان قرار گرفته است. اگر این موضوع واقعیت باشد، تا چه اندازه میتواند خطرناک باشد؟
در این باره اطلاعات دقیق ندارم. وزارت داخله این موضوع را رد میکند. اما آنچه مردم میگویند چیز دیگری است. هنگام سقوط کندز، امکانات فراوانی در اختیار طالبان قرار گرفت. ذهن من میرساند که این وسیله هم در اختیار طالبان است.
افغانستان.رو: جناب جنرال، شما از چهرههایی هستید که در حکومت داکتر نجیبالله نقش داشتید و از جنرالان نظامی کارکشته محسوب میشوید. اگر به لحاظ قابلیتها و تواناییهای تخنیکی، لوژستیکی و... مقایسهیی میان ارتش کنونی و اردوی داکتر نجیبالله داشته باشید؛ به نظر شما کدام یک برجستهتر و قویتر مینماید؟
از نگاه تخنیک و اسلحه اردوی داکتر نجیب قابل محاسبه بود. تخنیک هجومی، هوایی و توپچیِ اردوی آن زمان نمونه بود. نه تنها در سطح افغانستان که در سطح منطقه تخنیک اردوی داکتر نجیب جایگاه خاص خود را داشت.
اگر امکانات و حمایتی را که مخالفان دولت داکتر نجیب داشتند، مخالفان دولت کنونی داشته باشند، دولت فعلی یک روز هم مقاومت نمیتوانست.
از لحاظ فکری و ایدیولوژیک اردوی داکتر نجیبالله از یک دست اداره میشد. اعضای ارتش آن زمان همه به یک مفکوره بودند و یک راه را تعقیب میکردند.
اما فعلاً نیرویی که ساخته شده بدبختانه نمیتوان آن را اردو گفت! مثلاً: در اردوی فعلی معیارهای قومی در نظر گرفته میشود. مشخص شده که به چه اندازه پشتون، تاجیک، هزاره و ازبیک در اردو عضویت داشته باشد. در اردو معیار قومی پذیرفتنی نیست. باید استعداد و توانایی معیار باشد. باید مفکوره و حبالوطن در نظر گرفته شود. این اردو با اردوی آن زمان تفاوتهای زیادی دارد. هرچند از لحاظ کمیت اردوی فعلی به مراتب بیشتر از اردوی داکتر نجیب است. فعلاً نزدیک به 200 هزار تن در چوکات وزارت دفاع ایفای وظیفه میکنند؛ اما اردوی آن زمان به 100 هزار هم نمیرسید. تمام تشکیل وزارت داخلۀ حکومت داکتر نجیب 70 هزار تن بود. اما فعلاً 160 هزار عسکر در وزارت داخله فعال است. اما با این کمیت هم نمیتوانند امنیت را تأمین کنند. این درحالی است که توانایی مخالفان فعلی با آن زمان هرگز قابل مقایسه نیست. به لحاظ فیصدی، مخالفان آن زمان را 100 محاسبه کنید و مخالفان امروز را 5. در آن زمان مدیریت بر اساس استعداد بود. کسی پشت این نمیگشت که این تاجیک است، هزاره است و یا ازبیک و پشتون. هر کس بر اساس ظرفیت و تواناییهای خود رشد میکرد و در رأس میآمد.
افغانستان.رو: به عنوان آخرین پرسش، با توجه به وضعیت کنونی، آیندۀ سیاسی و امنیتی کشور را چگونه پیشبینی میکنید؟ آینده افغانستان چگونه خواهد بود؟
اگر ما مدیریت سالم را در عرصههای مختلف از جمله در بخش امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایجاد کردیم، وضعیت بهبود خواهد یافت. اگر مدیریت بر اساس استعداد ایجاد شد، وضعیت در همان روز حل خواهد شد. اما به شیوهیی که پیش میرویم، سالهای سال مشکلات باقی خواهد ماند.
افغانستان.رو: ممنون جناب جنرال.
تشکر از شما.